نکات پیغام های تلفنی برنامه ۱-۱۰۰۶ قسمت پنجم

منتشر شده در 2024/11/04
08:22 |

:تجربه شخصی✍️
با مریضی جسمی می‌توانیم زندگی کنیم اما با درد و ذهنِ مریض نمی‌شود زندگی کرد. منِ جوان آلزایمر نمی‌گیرم اما می‌بینم چقدر انرژی‌ام را صرف کارافزایی می‌کنم. ابیات مولانا هشیاری‌ام‌ را بالا آورده و جلوی آسیب را می‌‌گیرد. وقتی ابیات را می‌خوانم انرژی‌ام صرف کارهای سازنده می‌شود. اما به‌ محض اینکه متوقف می‌شوم دوباره دردها بالا می‌آید. توقف هلاکت است. با درون و بیرون  مریض نمی‌توان فضاگشایی کرد. ولی این ابیات به فضاگشایی کمک می‌کنند.

: نکته✍️

آشنایی گیر شب‌ها تا به روز
با چنین اِستاره‌های دیوْسوز
مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۴۲۳۰

: نکته✍️

هر یکی در دفعِ دیوِ بَدگُمان
هست نفت‌اندازِ قلعة آسمان
مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۴۲۳۱

: نکته✍️

مولانا می‌گوید تو رویت زرد، دلت سبک و پایت سست و روی همانیدگی‌هایی که هر لحظه تغییر می‌کنند هست. غذای «وَالسَّما ذاتِ‌الْحُبُک‏»، غذای انسان‌های نیکبخت است که فضا را باز می‌کنند و برای خوردنش نیاز به سبب‌ و آلتِ ذهنی ندارند.

: نکته✍️

رویْ زرد و پایْ سُست و دلْ سَبُک
کو غذایِ وَالسَّما ذاتِ‌الْحُبُک‏؟
مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۱۰۸۵


آن غذایِ خاصِگانِ دولت است
خوردنِ آن، بی‌‏ گَلو و آلت است‏
مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۱۰۸۶

: نکته✍️

قانون دوم: کمند‌اندازِ زندگی بودن. در این آسمان ذاتِ الحُبُک  گشوده شدة درون، خلاقیت، صُنع و راه‌حل تمام مشکلات ما وجود دارد و تو باید کمندانداز باشی، بی‌نهایت فضاگشایی کنی تا به تمام این راه‌حل‌ها دست بیابی. 

: نکته✍️

گفت حقّش: ای کمندْاندازِ بیت
آن زِ من دان، ما رَمَیْتَ اِذْ رَمَیْت
مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۲۸۳۵

: نکته✍️

قانون دیگر زندگی رحمت‌ اندر رحمت بودن زندگی است


چون بجنبانم به رحمت ریش را
طی کنند آن قتل و آن تشویش را
مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۲۸۳۹

: نکته✍️

زندگی می‌گوید در هر وضعیتی رویت را به من کن


حَیْثُ ما کُنْتُم فَوَلُّوا وَجْهَکُم
نَحْوَهُ هذا الَّذی لَمْ یَنْهَکُم
مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۳۷۴۵

: نکته✍️

من به عهد بد شما نگاه نمی‌کنم. فضا را باز کنی رحمت می‌کنم


ننگرم عهدِ بَدت، بِدْهم عطا
از کرم، این دَم چو می‌خوانی مرا
مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۳۱۶۰

: نکته✍️

ماجرای ذهنی بازی است. و تمامیِ لحظه‌ها آزمون زندگی است


یار در آخرزمان، کرد طَرَب‌سازی‌ای
باطنِ او جِدِّ جِد، ظاهرِ او بازی‌ای
مولوی، دیوان شمس، غزل ۳۰۱۳

: نکته✍️

 شاگردی که متوجه مَجاز بودن دنیا شود، فقط ناظر شده و در آزمون پذیرفته می‌شود. شاگردی که بازی را جدی ببیند و به خوب و بد بچسبد، رد می‌شود. درمقابلِ این تصاویر متحرک اولین اشتباه ناراحت یا خوشحال شدن و دنبال راهکار گشتن ذهنی است

: نکته✍️

 نتیجة همة چاره‌های منِ ‌ذهنی مات شدن است و این‌ها از منصب تعلیم منِ ‌ذهنی است. پس فکر کردن برای ارائة راهکار و طنازی منِ ‌ذهنی ممنوع. اشتباهِ دیگر توقف در مسیر است. منِ ذهنی در گوش دادن به گنج حضور و تکرار ابیات مولانا و کار روی خود کاهلی می‌کند

: نکته✍️

 برای کسی که دنبال برگ و نوای تن است، شبِ جسم می‌رود و او نمی‌فهمد. ولی در مقابل این من، باشنده‌ای وجود دارد به ‌نام زندگی، من‌تر از  منِ ‌ذهنی و روان‌تر از آب، که هیچ نقشی نمی‌پذیرد. منِ زیبایی که دغدغه‌ای‌ ندارد، حواسش به خودش است، ناظر و حیران.

: نکته✍️

در دو چشمِ من نشین، ای آن‌که از من من‌تری
تا قمر را وانمایم کز قمر روشن‌تری
مولوی، دیوان شمس، غزل ۲۷۹۸