:تجربه شخصی✍️
از ابیات مولانا فهمیدم هروقت در مرکز من چیزی جز خدا بیاید و برحسب آن بلند شوم و کاری بکنم، به غصه و بدبختی، خرابکاری، و بادام پوک کاشتن میرسم. وقتی تصویر یک جسم یا وضعیتی بهصورت همانیدگی و هیجان ذهنی در سرم میآید و میگوید باید این وضعیت را درست کنی، این کار را بکنی و بعد آن کار را، تا بدین ترتیب انجام شود، میفهمم این خواست منِ ذهنی است و نباید کاری کنم و در عوض ابیات مولانا را تکرار کنم
گاوِ زرّین بانگ کرد، آخِر چه گفت؟
کاحمقان را اینهمه رغبت شگُفت
مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت۲۰۵٣
شاگرد مولانا احمق نیست، فضا را باز و ساکت مینشینم
که تأنّی هست از رحمان یقین
هست تعجیلت ز شیطانِ لعین
مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۳۴۹۷
از جنس رحمانیت هستم. تأنّی و فضاگشایی واجب است
منِ ذهنی تمرکزم را از بیت دوم مفتی ضرورت برمیدارد که میگوید حتی اگر ضرورت هست هم تو حرف نزن و پرهیز کن، فضا را باز کن تا زندگی راه نشان دهد و چیزی را جدی نگیر. اگر اتفاقات را جدی بگیری و بِچَخی و حرف بزنی، از زندگی قطع میشوی و رازدار نخواهی شد
: نکته✍️
جان ز فسونِ او چه شد؟ دم مزن و مگو چه شد
ور بِچَخی، تو نیستی محرم و رازدارِ من
مولوی، دیوان شمس، غزل ۱۸۲۹
چَخیدن: حرف زدن
لعبِ معکوس است و فَرزینبندِ سخت
حیله کم کن کارِ اقبال است و بخت
مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۴۶٧
زندگی حیله کردن، عدم رضایت و همة حالات ما را میبیند
: نکته✍️
بهترین کار تسلیم است چون 99/999 درصد وجود ما پر از خدا است. او بر همه چیز ما آگاه است. به کسی کاری نداشته باش. همسر تو و بچة تو هم کس هستند و نباید تمرکز روی آنها بگذاری چون از زندگی قطع میشوی
: نکته✍️
ما باید قانونهایی برای خود بنویسیم و قانونمند باشیم. مثلاً دروغ نگویم و یا به هیچ عنوان به کسی کاری نداشته باشم. این کار داشتن به مردم بدترین ضربه را به آدم میزند. یکهو آدم خالی و بدخو میشود
: نکته✍️
: اصل همة علوم و پیامها این است که در این لحظه فضاگشایی کنیم. این تجربههای ما حالا هرچه بوده، ما باید هشیارانه به خداوند زنده شویم و در عمل واقعاً از خرد زندگی، عشق زندگی و صُنع و طربِ او استفاده کنیم
------------------------------------------------------------------------------------------------
:تجربه شخصی✍️
این روزها در سطح پایینی از ارتعاش خودم هستم. بیکار شدم به علت اینکه در گذشته قانون جبران را رعایت نکردم. با انتخاب رشتة درسی اشتباه و ادامه ندادن درسم، بدون مدرک و یا فنّی، پیدا کردن کار سخت شده. این بیکاری برای من تبدیل به مسئله شده و روزهایم را جهنم کرده، نمیتوانم با آرامش ابیات را تکرار کنم تا از فضای گشوده کمک بگیرم. البته این را میدانم که کمک هم این نیست که خدا را امتحان کنم. درواقع باید به کمک ابیات آرامش بگیرم تا راه حل بیاید. به کمک ابیات باید آرامش بگیرم، به حال خوب دست پیدا کنم تا راه حل بیاید. ولی من خدا را امتحان کردم و درخواستهای زیادی داشتم. خدا هم درخواستهایم را نداده، و من رنجیدهام. حالا از گنج حضور یاد گرفتم که سببسازی عجله دارد به جایی برسد. چاره صبر است
: نکته✍️
: هرکسی حواسش به خودش باشد و بگوید من مسئول خودم هستم، بعد از هجده سالگی نباید از کسی پول بگیرم. کاری را انتخاب کنید، یاد بگیرید. شاید یک سال سخت باشد. هر کاری میتواند بکنید، کار عیب نیست
------------------------------------------------------------------------------------------------
:تجربه شخصی✍️
یک سال ونیم است برنامه را میبینم و فهمیدم به میزانی که کار کنم یعنی برنامه را گوش کنم و تکرار کنم، تغییر میکنم و فضا باز میشود و این فوقالعادهست. خدا خیلی کمکم میکند و اضطرابهایم کنترل میشود و درون باز میشود. دوازدهسال برنامه را نگاه میکردم، اما بهخاطر کمالگرایی از برنامه دور افتادم. افسردگی داشته و دارم. دکترها گفته بودند ژنتیکی است و تا آخر عمر باید دارو بخوری. در دورههایی شرکت کردم و بیشتر مرا اذیت میکرد. هرچند آنها استاد و پزشک بودند، ولی من منِ ذهنی و همانیدگی دارم. خواهرم میگوید نزدیک ده سال است داری میبینی ولی هنوز افسرده هستی. گفتم چون من ابیات را نمینوشتم، تکرار نمیکردم. الان حالم خیلی خوب است
: نکته✍️
این نکته را باید خیلی توجه کنیم که واقعاً اگر روی خود کار نمیکنیم، اگر ساعاتی در روز را به تکرار اشعار مولانا اختصاص نمیدهیم و در راهِ فضاگشایی جدّ و جهد نمیکنیم، به احتمال زیاد به خداوند تبدیل نمیشویم. بدون جدّ و جهد، میوهای نمیچینیم