نکات پیغام های تلفنی برنامه ۱-۱۰۰۵ قسمت چهارم

منتشر شده در 2024/10/13
11:10 |

: نکته✍️

 گاهی که یک همانیدگی تکراری همه جا و هر زمان برای ما تکرار می‌شود به این خاطر است که ما سر همانیدگی را مانند علف هرز قیچی می‌کنیم و آن را از ریشه نمی‌کَنیم. اینکه صرفاً بدانم با همسرم همانیده هستم کافی نیست

: نکته✍️

باید جلوی خودم را بگیرم، خودم را کنترل کنم. همسرم را کنترل نکنم و تمرکزم روی خودم باشد و فضا را باز کنم. این شعرها را مدام تکرار کنم و قانون جبران را رعایت کنم تا بتوانم علف هرز را از ریشه بکنم

: نکته✍️

 این آگهی‌هایی که شما توی این تلویزیون‌ها می‌بینید، هر دفعه که پخش می‌شود مثلاً سی ثانیه، هزینه بالایی دارد. اما فقط همان یک چیز را تکرار می‌کنند. وقتی یک چیزی زیاد تکرار بشود، ذهن اجازه می‌دهد وارد وجود ما بشود

: نکته✍️

 ما این دید من‌ِ ذهنی را گرفته‌ایم، عقل کل را رها کرده‌ایم. این عین قدرناشناسی است، که خداوند این موهبت را به ما داده که با دید او ببینیم، ما آمده‌ایم با دید دیو می‌بینیم و ما بودنمان در این لحظه را حس نمی‌کنیم

: نکته✍️

 کسی که برخورد با ما دارد آن بی‌سبب نیست، یک دلیلی دارد. بعضی‌ها می‌گویند اتفاق است دیگر، اتفاق افتاده. موضوع این‌جا است که مردم نمی‌خواهند بپذیرند که آن اتفاق برای چه آمده است و چه پیامی به همراه دارد

: نکته✍️

 ریسمانِ فکرها که ما را به هرطرف پراکنده می‌کند، «حَبْلِ سبب‌ها» است. شما باید این‌قدر فضاگشایی کنید، که شمس بالا بیاید و ریسمانِ سبب‌سازی در ذهن پاره شود. پس آن‌وقت زندگی خودش را نشان می‌دهد، دید عدم شما از آن موقع شروع می‌شود


چون شکارِ خوک آمد صیدِ عام
رنجِ بی‌حد، لقمه خوردن زو حرام
مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۴۰۸

 

: نکته✍️

مردم عادی مثل این‌ هستند که دارند خوک شکار می‌کنند. زیرا شکار خوک بسیار سخت است و از‌ نظر شرعی نمی‌شود گوشتش را خورد‌. مثلاً یک آقایی یک خانمی را شکار می‌کند، تصویرش را می‌گذارد مرکزش. ولی نمی‌تواند از او زندگی بگیرد. همسرش را کنترل می‌کند که خیلی سخت است. «رنج بی حد» است ، اما از آن نمی‌توانی غذا بخوری، چیزی از آن نمی‌توانی بگیری. چون اصلاً زندگی‌ای ندارد که به ما بدهد. هرچیزی که ما برای خوشبخنی نیاز داریم، از آسمانِ درونِ ما می‌آید

: نکته✍️

رابطة عشقی را با زور و با سبب‌سازی و با پیش کشیدن این‌که من این‌همه درس خواندم و باسواد و پولدارم، نمی‌شود درست کرد. باید چراغِ عشق را در مرکزتان روشن کنید. این با کلام نیست، باید فضایِ درون به‌طور عملی باز بشود

: نکته✍️
وقتی می‌گویید من می‌خواهم برای دیگران تکلیف تعیین کنم، شما خضوع و افتادگی ندارید، و کار نمی‌کند! شما همیشه صفر باشید تا آن‌جا که می‌توانید خودتان را پایین بکشید و با زمین یکسان کنید تا تیر خداوند به شما نخورد

------------------------------------------------------------------------------------------------

:تجربه شخصی✍️

من دروغگو بودم، خودم را یک جور دیگر نشان می‌دادم. می‌گفتم کسی که نمی‌فهمد، کسی نمی‌داند. خودم را راهنما و مرشد مردم می‌دانستم. بعد فهمیدم که اشتباه کردم چون اول خودم را درست نکردم. بدون آگاهی جلو رفتم. اما الآن واقفم که این راه پیر می‌خواهد، این راه راهنما می‌خواهد، این راه خورشید می‌خواهد، ما در شب هستیم تا روز نشود که نمی‌بینیم. ما با شمع ذهن نمی‌توانیم راهمان را روشن کنیم

: نکته✍️
ما وقتی به هم‌نوعانمان نگاه می‌کنیم نگاهمان نباید توهین‌آمیز باشد که من همه‌چیز می‌فهمم تو نمی‌فهمی. مخصوصاً به همسرمان. این نگاه تحقیرآمیز توام با قضاوت نمی‌تواند عشق بیافریند، ما باید خودمان را در سطح او بیاوریم و تواضع داشته باشیم

: نکته✍️
ما با هنرهای ذهنی‌مان خرابکاری کردیم. ما فکر می‌کردیم دانشمندیم و کسی بهتر از ما بلد نیست. فکر می‌کردیم از زندگی دزدی می‌کنیم و اتفاقی نمی‌افتد، ولی الآن دست ما بسته شده، گیر افتادیم، دیگر سبب‌سازی ذهن کار نمی‌کند

: نکته✍️
: چقدر مهم است که ما لااُبالی نشویم در روشمان و درد بیخود ایجاد نکنیم. درد بیهوده دردی است که آدم اوقات‌تلخی راه می‌اندازد، بدون این‌که از آن نتیجه گرفته شود. باید همه سعی‌مان را کنیم با ذهن درد ایجاد نکنیم و فضا را باز کنیم

------------------------------------------------------------------------------------------------

:تجربه شخصی✍️

ناظر ذهن بودن در هر لحظه کار مشکلی است که راستش تا الان در آن موفق نبودم. لذا ناامید نباید باشم، که ناامیدی، گناه بزرگی است. امیدوارم با تمرکز روی خودم و کنترل افکارم بتوانم مرکزم را به عدم نزدیک کنم. تنها با فضاگشایی در برابر اتفاق لحظه می‌توانم روی خود کار کنم

: نکته✍️
 دنیا پلی است که ما با نقش‌هایی که داریم در این مسیر پخته می‌شویم و بالاخره به اصل خداییتمان تبدیل می‌شویم. حق انتخاب با ماست که چه نقشی را انتخاب کنیم. آیا با نقش یکی شویم و آن را جدی بگیریم و با من‌ِ ذهنی و پندار‌ کمال فکر و عمل کنیم؟

: نکته✍️
 یا این‌که نقش‌ها را جدی نگرفته و با آن یکی نشده و با فضاگشایی، به‌طور خردمندانه آن نقش را ایفا کنیم. مراقبه، حزم و پرهیز در انتخاب نقش و نحوۀ ایفای آن بسیار به ما کمک می‌کند

: نکته✍️
 کاری که براساس سبب‌سازی برای خودمان چیده‌ایم و نمی‌شود، کارِ دشمن، خدا یا دیگران برای ما نیست. درحقیقت هیچ مراد و بی‌مرادی وجود ندارد، مگر این‌که در پی افزایش همانیدگی‌ها باشیم. هیچ ترسی برای از دست دادن وجود ندارد، مگر این‌که جسمی مرکزمان باشد