:تجربه شخصی✍️
.خدا را شاکرم که در تمامی نامرادیها، روزنهای به زندگی من باز کرد و از این روزنه من خدا را گونة دیگر شناختم. مشکلات هست، بالا پایین دارم، زمین میخورم ولی بلند میشوم و ادامه میدهم
گفت پیغمبر که جنّت از اِله
گر همیخواهی، ز کَس چیزی مخواه
(مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۳۳۳)
. با این بیت پیشرفت بزرگی کردم که مسئولیت بپذیرم
فکر میکردم فقط میگوید از کسی چیزی نخواه. اما دیدم میگوید مسئولیت قبول کن در زندگیات. مسئولیت مالیات، سلامتیات، کاریات را بپذیر. مسئول باش. از خودت بخواه نه از کس دیگر. همهکاره خودت هستی. وقتی توقع از بین میرود، عذاب وجدان از بین میرود. یعنی وقتی از دیگران توقع دارم زندگی بدهند و نمیدادند، پس با مریضی خودم، بیپولی و مشکلاتم، عذاب وجدان به آنها میدادم
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️تجربه شخصی:
دانش مولانا که توسط مولانا و آقای شهبازی موشکافی شد، بسیاربسیار برای من مفید بود و بسیار تغییر کردهام. صبر و پذیرشم زیاد شده و آرامتر شدهام. فضاگشایی سرلوحة کارم شده. پندارکمالم کمرنگ شده. منِ ذهنی قویای داشتم که خدا را بنده نبودم و کسی حق نداشت روی حرف من حرف بزند، چون با سواد و شغلم همهویت بودم. صبر و تسلیم و رضا یادمان دادید. دیگر از کسی توقع ندارم. اتقاقات مرا از جا نمیکنند. مثالهایی از گنج حضور یاد گرفتم که این موشکها وقتی بالا میروند از جو خارج میشوند، جاذبه رویشان کار نمیکند. این پیامهای تلفنی برای من همین حکم را داشت دارد یواش یواش از جو خارجمان میکند. دیگر مانند میمونهایی که برای شکارشان گردو در سوراخ درخت میگذاشتد شکار نمیشویم، دستمان را باز کردیم، آزاد شدیم و داریم در جنگلِ زندگی آزادانه قدم میزنیم. یا مثل نان سنگک پخته میشویم و سنگریزه از ما جدا شده.
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️تجربه شخصی:
.دیدنِ برنامه را ول کرده بودم و حالا از اعماق دلم میتوانم احساس کنم ندیدن برنامه چه چیزهایی میتواند برای ما بهوجود آورد. من یک بیت را ممکن است به بهترین شکل توضیح بدهم اما به آن زنده نباشم
نکته
.خدا را شاکرم که در تمامی نامرادیها، روزنهای به زندگی من باز کرد و از این روزنه من خدا را گونة دیگر شناختم. مشکلات هست، بالا پایین دارم، زمین میخورم ولی بلند میشوم و ادامه میدهم
گفت پیغمبر که جنّت از اِله
گر همیخواهی، ز کَس چیزی مخواه
(مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۳۳۳)
. با این بیت پیشرفت بزرگی کردم که مسئولیت بپذیرم
فکر میکردم فقط میگوید از کسی چیزی نخواه. اما دیدم میگوید مسئولیت قبول کن در زندگیات. مسئولیت مالیات، سلامتیات، کاریات را بپذیر. مسئول باش. از خودت بخواه نه از کس دیگر. همهکاره خودت هستی. وقتی توقع از بین میرود، عذاب وجدان از بین میرود. یعنی وقتی از دیگران توقع دارم زندگی بدهند و نمیدادند، پس با مریضی خودم، بیپولی و مشکلاتم، عذاب وجدان به آنها میدادم
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️تجربه شخصی:
دانش مولانا که توسط مولانا و آقای شهبازی موشکافی شد، بسیاربسیار برای من مفید بود و بسیار تغییر کردهام. صبر و پذیرشم زیاد شده و آرامتر شدهام. فضاگشایی سرلوحة کارم شده. پندارکمالم کمرنگ شده. منِ ذهنی قویای داشتم که خدا را بنده نبودم و کسی حق نداشت روی حرف من حرف بزند، چون با سواد و شغلم همهویت بودم. صبر و تسلیم و رضا یادمان دادید. دیگر از کسی توقع ندارم. اتقاقات مرا از جا نمیکنند. مثالهایی از گنج حضور یاد گرفتم که این موشکها وقتی بالا میروند از جو خارج میشوند، جاذبه رویشان کار نمیکند. این پیامهای تلفنی برای من همین حکم را داشت دارد یواش یواش از جو خارجمان میکند. دیگر مانند میمونهایی که برای شکارشان گردو در سوراخ درخت میگذاشتد شکار نمیشویم، دستمان را باز کردیم، آزاد شدیم و داریم در جنگلِ زندگی آزادانه قدم میزنیم. یا مثل نان سنگک پخته میشویم و سنگریزه از ما جدا شده.
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️تجربه شخصی:
دیدنِ برنامه را ول کرده بودم و حالا از اعماق دلم میتوانم احساس کنم ندیدن برنامه چه چیزهایی میتواند برای ما بهوجود آورد. من یک بیت را ممکن است به بهترین شکل توضیح بدهم اما به آن زنده نباشم.
:نکته✍️
.منذهنی سخنور خوبی است اما اگر از درون وصل نباشد و حس بینیازی کند که من دیگر همه چیز را میدانم، منِ ذهنیاش میزند همهچیز را خراب میکند. مانند شخصی که با خرسش دوست شد
:نکته✍️
.پیرِ حقیقی نسبت به خرسِ منِ ذهنی ما حسود نیست. او میخواهد ما راه را ادامه بدهیم تا به بینهایت و ابدیت خداوند زنده شویم
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️تجربه شخصی:
همه مرا آدم مثبت و خوبی میدانستند ولی با دیدن برنامه متوجه شدم چقدر درگیر منِ ذهنی هستم و وابستگی شدیدی به همسر و دو فرزندم دارم. حالا رابطهام بهتر شده. قبلاً تحمل حرف فرزندم را نداشتم. همه چیز خوب پیش میرفت تا خبر دادند همسرم بیماری و مهمان ناخوانده دارد. اَنْصِتوا کردم. به من الهام شد که صبر کن. در مدتی که او کنار من بود به او عشق دادم. حالا هم نقاشیهایی میکنم که خودم باورم نمیشود
:نکته✍️
لذّتِ بیکرانهایست، عشق شدهست نام او
قاعده خود شکایت است، ورنه جفا چرا بُوَد؟
(مولوی، دیوان شمس، غزل ۵۶۰)
.اگر شکایت نکنیم جفا نمیبینیم و فضای خیلی خوبی در ما باز میشود
:نکته✍️
شما که اهمیت و سودمندی آموزش بزرگان را درک کردید باید پول و وقت را در این راه خرج کنید تا بعد از من هم این برنامه ادامه پیدا کند. چون بیشتر مردم این مطالب را نمیدانند و برای خود مسئله، مانع، دشمن و درد میسازند
:نکته✍️
.تقریباً تمام وقت من به این کار میگذرد که شب کار کن، روز کار کن. شما هم باید اینطوری باشید تا این کار به نتیجه برسد. ما میتوانیم از بزرگانمان یاد بگیریم. ما اصلاً چنانکه باید و شاید به بزرگانمان توجه نکردیم