:نکته✍️
در دادگاهِ زندگی، خداوند به نظرِ شاهد و کسی که ناظرِ خودش است نگاه میکند و از او نظر میخواهد و اجازه میدهد او تصمیم بگیرد و فقط در همین حالت تسلیم و فضاگشاییست که او میتواند از خداوند درخواست کند
------------------------------------------------------------------------------------------------
تجربه شخصی✍️
منِ ذهنی در برابر ما فنهای خودش را دارد و به ما میزند و ما هم باید در مقابلش یک سِری فنهای دیگر یاد بگیریم. یعنی از ابیات کمک بگیریم. چونکه خیلی کمک کننده هستند. اگر منِ ذهنی من را بترساند به خود میگویم: من ضرر نمیکنم
نعرۀ لاضَیْر بر گردون رسید
هین بِبُر که جان ز جان کندن رهید
(مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۳۳۳۹)
وقتی میخواهم تقصیر را گردن کسی بیندازم و ملامت کنم، این بیت را میخوانم
گفت آدم که ظَلَمْنا نَفْسَنا
او ز فعلِ حق نَبُد غافل چو ما
(مولوی، مثنوی، دفتر اوّل، بیت ۱۴۸۹)
هر وقت الگوهای منذهنی در من فعال میشود
مسجدست آن دل، که جسمش ساجدست
یارِ بَد خَرّوبِ هر جا مسجدست
(مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۱۳۸۳)
یارِ بَد چون رُست در تو مِهرِ او
هین ازو بگریز و کم کن گفتوگو
برکَن از بیخش، که گر سَر برزند
مر تو را و مسجدت را برکَنَد
(مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۱۳۸۴)
هر بار میبینم با ذهنم دارم تلاش میکنم به خدا زنده بشوم
دم او جان دَهَدَت رو ز نَفَخْتُ بپذیر
کارِ او کُنْ فَیکون است نه موقوفِ علل
(مولوی، دیوان شمس، غزل ۱۳۴۴)
:نکته✍️
ما در کائنات به عنوان ذرّهای در ستونِ نوری قرار داریم تنها اگر چشم بگشاییم میتوانیم در این شعاع نوری به حرکت دربیاییم. این کار قطعاً توسط ما انجام میپذیرد. یعنی قدرت عمل دست ماست.
:نکته✍️
اگر خیالات ذهنی را به عنوان بازدارنده شناسایی کنیم و آنها را بیندازیم، به تدریج جاذبههای ذهنی بر ما کم میشود. همچنین اگر کمتر سببسازی کنیم و پرهیز کنیم، ما نورخصال میشویم و به خدمت زندگی در میآییم.
------------------------------------------------------------------------------------------------
تجربه شخصی✍️
یک روز، روزه سکوت گرفتم. از لحظة شروع روز، متوجه سروصدای داخل سَرم شدم. هر بار فکری بالا میآمد، آرام او را نظارت میکردم و او ناپدید میشد. دیگر هیچ سروصدای اضافهای در خانه نبود. متوجه شدم چقدر نابهجا در مواردی حرف میزدم که اصلاً هیچ نیازی به اظهار نظر من نبود. سکوت موجبِ عمل میشود و حرف زدن است که جلوی عمل را میگيرد.
:نکته✍️
یکی از فنهای شیطان یا دیو، این است که آدم فکر میکند حالش خوب شده، روابطش هم خوب شده، دیگر مسئله هم ایجاد نمیکند، پس دیگر فکر میکند رسیده است. به همین خاطر کار کردن روی خود را قطع میکند.
:نکته✍️
صدرِ ما راه است. پس آن رسیدنی که در ذهن فکر میکنیم وجود ندارد. تا آخر عمرمان باید روی خودمان کار کنیم و در راهِ کار کردن روی خودمان بمانیم.
:نکته✍️
یکی از مهمترین اشکالات همة آدمها، مرد و زن، اشکالِ بیورزشیِ ذهن است. مهمترین اِشکال در پیریْ ناتوانی جسمی نیست، بلکه ناتوانی ذهنی است، که آدم نمیتواند فکر کند و چیزها را نمیتواند در یادش نگه دارد.
:نکته✍️
با تکرار ابیات، سطح آگاهی و هشیاریتان بالا میرود، بهعلاوه حافظهتان هم ورزش میکند. تماشای فیلم تلویزیونی ذهن شما را ورزش نمیدهد بلکه باعث خورده شدن ذهن شما میشود.
:نکته✍️
منِ ذهنی از روی ترس میخواهد چیزها را کامل کند. فقط خداوند کامل است. به طور مثال شما هر چقدر بخواهید یک نوشتهای را کامل کنید، خرابتر میشود. ناقص باشید، اشکالی ندارد، آن قسمتی که باید کامل بشود را خودِ زندگی کامل میکند.