نکات پیغام های تلفنی برنامه ۱-۱۰۰٤ قسمت نهم

منتشر شده در 2024/09/02
07:42 |

 :نکته✍️

 ترس و ناامیدیِ درونی برای منِ ذهنی است. ما از جنس خداوند هستیم و خداوند می‌خواهد ما را به خودش زنده بکند و اراده و خواستِ او از همه‌چیز قوی‌تر است. قدرت خداوند خیلی بیشتر از بانگ ناامید‌کنندة منِ ذهنی است.

 :نکته✍️

 مخصوصاً اگر مصمّم باشیم و تصمیم بگیریم که فضا را باز کنیم، دیوْ بانگ می‌زند و می‌گوید که ما پشیمان می‌شویم، تنها و بی‌نوا می‌شویم. امّا ما باید نعرة «لا ضَیْر» بزنیم و از همه‌چیز ذهنی ببُریم و فضا را باز کنیم.

 :نکته✍️

 اصلاً اگر آشنایان و خویشان گفتند که ما را به دلایلی می‌خواهند ترک کنند، خب بکنند. ببینیم چه می‌شود. هیچ چیز نمی‌شود. بهتر هم می‌شود. معیار پیشرفت ما این نیست که ما اداهای من‌های ذهنی را بپذیریم.

 :نکته✍️

 اینکه مثلاً هر کسی بیاید و مرا تحقیر کند و توی سرم بزند و من هم قبول کنم چون به حضور رسیده‌ام، نه اصلاً. من باید شمع خودم را روشن کنم و روشن نگه دارم و زیرِ بار اداهای من‌های ذهنی و منِ ذهنیِ خودم هم نروم.

 :نکته✍️

 این مسئولیت ما است که شناسایی کنیم این همانیدگی‌ها و دردهای ما حَدَث هستند و دل ما را آلوده می‌کنند. نه یک خداوند موهومی. تازه با این دلِ آلوده دعا هم می‌کنیم و منتظر جواب دعا هم هستیم.

 :نکته✍️

 این مسئولیت ما است که بفهمیم که ما اختیار داشتیم که نرنجیم و رنجش‌ها را روی هم نکوبیم و کینه درست نکنیم. ما این اختیار را داشته و داریم که این کینه را شناسایی کنیم که مانند سیانور کُشنده است.

 :نکته✍️

 این مسئولیت ما است که مرغ خودمان باشیم و نگذاریم دیگران جنس ما را تعیین بکنند. اینکه خرّوب نشویم و به آدم‌ها درد ندهیم و فارغ از آنچه که ذهنمان نشان می‌دهد، فضا را باز کنیم و با عشق و صُنع عمل کنیم.

 :نکته✍️

 ما تقویم یزدان هستیم که این لحظه طالع‌ها، دولت‌ها و زیبایی‌ها می‌تواند از مرکز ما بالا بیاید. ما دریای بخشش هستیم که می‌توانیم لغزش‌های خودمان و دیگران را ببخشیم.

 :نکته✍️

 منطقة امنِ ما، لحظة امن ما با نیازمندی و یا احساس‌ نیاز به خداوند تأمین می‌شود. نیازمند بودن به خداوند یعنی بی‌نیازی از جهان و هر چیزی که ذهن نشان می‌دهد. یعنی توقّعِ صفر از آدم‌ها و جهان.

 :نکته✍️

 سعی برای رسیدن به حال خوب، حیله و فریبِ منِ‌ ذهنی است. اتّفاقاً طرح خداوند این است که ما در راستایِ منِ ذهنیْ بدحال باشیم تا به جنسِ‌«اَلَستِ» خود پِی ببریم. همة گرفتاری‌های ما از وهمِ داشتن است. ما هیچ چیزی نداریم حقیقتاً.

 :نکته✍️

 ما باید همیشه در حرکت باشیم. مانند جویی روان. حرکت یعنی مداوم فضاگشایی کردن. دایماً باید چیزها را لا کنیم، وگرنه نمی‌توانیم برقصیم و حرکت کنیم. در رقص ما دایماً شاد هستیم و رضا داریم. و اتفاقات را جدی نمی‌گیریم.

 :نکته✍️

خداوند خواهان این است که ما زاهد و پرهیزکار باشیم. غرض‌های مادی، یعنی دیدن بر حسب همانیدگی‌ها و سبب‌سازی را رها کنیم و شاهد و ناظر بشویم.

  :نکته✍️

 تمام هنرها و فنونی که در این دنیا به‌صورت ذهنی یاد گرفته‌ایم، اگر در مرکز ما باشند، همانند غولی می‌باشند که ما را گمراه می‌کنند. جز چشمی که ناظر بر مرکز عدم باشد. پس این دروغ است که هنرهای ما باعث تبدیل ما می‌شوند.