:نکته✍️
ما باید نسبت به عشقِ اشیاء کور بشویم. این کوریْ پسندیده است. مرکز ما خالی و عدم بشود، نسبت به همه چیز در این دنیا کور میشویم و فقط او را میبینیم.
:نکته✍️
وقتی دور جسم میگردیم، بیثبات و ناپایدار میشویم. دیگر حس امنیت نمیکنیم. ثبات روحی نخواهیم داشت. برای اینکه عاشق چیزها هستیم. عاشق گوسالة منِ ذهنی هستیم.
:نکته✍️
ما از جنس گوش هستیم. فقط باید گوش بدهیم و حرف نزنیم. یکی از راههای حرفزدن، سؤال کردن است. سؤال کردنْ ابزار مانعسازیِ ذهن است. هر کسی سؤال میپرسد، دارد در ذهنش مانع میسازد. مانعی بزرگ جهت فضاگشایی.
:نکته✍️
اگر ابیات را بسیار تکرار کنیم، به عملْ ترجمه میشوند و بهطور معجزهآسا میبینیم که داریم عمل میکنیم. مثلاً بدونِ اینکه هیچ فشاری را تحمل کنیم، از یک یا چند همانیدگی بهراحتی پرهیز میکنیم.
:نکته✍️
ما باید نسبت به عشقِ اشیاء کور بشویم. این کوریْ پسندیده است. مرکز ما خالی و عدم بشود، نسبت به همه چیز در این دنیا کور میشویم و فقط او را میبینیم.
:نکته✍️
وقتی دور جسم میگردیم، بیثبات و ناپایدار میشویم. دیگر حس امنیت نمیکنیم. ثبات روحی نخواهیم داشت. برای اینکه عاشق چیزها هستیم. عاشق گوسالة منِ ذهنی هستیم.
:نکته✍️
ما از جنس گوش هستیم. فقط باید گوش بدهیم و حرف نزنیم. یکی از راههای حرفزدن، سؤال کردن است. سؤال کردنْ ابزار مانعسازیِ ذهن است. هر کسی سؤال میپرسد، دارد در ذهنش مانع میسازد. مانعی بزرگ جهت فضاگشایی.
:نکته✍️
اگر ابیات را بسیار تکرار کنیم، به عملْ ترجمه میشوند و بهطور معجزهآسا میبینیم که داریم عمل میکنیم. مثلاً بدونِ اینکه هیچ فشاری را تحمل کنیم، از یک یا چند همانیدگی بهراحتی پرهیز میکنیم.
------------------------------------------------------------------------------------------------
تجربه شخصی✍️
در دوران بارداری خیلی پرهیزها را انجام میدهم و دائماً از خودم مراقبت میکنم. اما این سؤال برایم پیش میآید که چرا در هنگام پرهیز کردن از همانیدگیها و بهطورکلی لا کردن منِ ذهنی، انقدر چانه میزنم؟ چرا میترسم منِ ذهنیام را کاملاً رها کنم؟ چرا نگران احساس پشیمانیِ بعد از آن هستم؟ چرا همش بین سببسازی و فضاگشایی در شک هستم؟
:نکته✍️
ما باید نعرة «لا ضَیْر» بزنیم. اگر منِ ذهنی را رها کنیم چه میشود؟ رها میشویم. خوشبخت میشویم. هیچ ضرری به ما نمیرسد که هیچ، تازه سود حقیقی را میچشیم.
:نکته✍️
منِ ذهنی حتی به کامهایش هم برسد، باز هم کام نیست. کامهایش شکستهپا هستند. مثلاً اینکه میترسیم به یک مهمانی نرویم و به کام نرسیم، ترسِ منِ ذهنی است. توهم است.
:نکته✍️
منِ ذهنی اصلاً توازن ندارد. فرضاً یک شخصی ممکن است میلیاردها پول بهدست بیاورد، ولی از آن طرف جسمش مریض است و یا روابطش بهم ریخته است و یا صدها دشمن برای خودش تراشیده است.
------------------------------------------------------------------------------------------------
تجربه شخصی✍️
مدتی هست که با یکی از شرکتهای طرف قراردادم به مشکل خوردم. در یک تماس تلفنی با آنها دچار قبض شدم و آنها را مقصر اوضاع پیشآمده و ضرر مالی میدانستم. منتهی سریعاً متوجه شدم که:
مدّعی دیدهست، امّا با غرض
پرده باشد دیدة دل را غرض
مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۲۸۷۱
سریع متوجه شدم که با دیدِ غرضِ پول و ترس از دست دادنِ پول دارم با آن شرکت صحبت میکنم. بعد از این آگاهی از موضع خودم پایین آمدم. متوجه شدم که در این سالها اگر دیدة غرض نداشتم، جلوی خیلی از ضررهای مالی را میتوانستم بگیرم.
:نکته✍️
گر ما غرض داشته باشیم، خداوند نمیتواند با ما تماس برقرار کند. بهمحض اینکه فضا را باز کنیم، زندگی به ما کمک میکند و مشکلاتمان را حل میکند. اما با دیدة غرض نمیتوانیم درست ببینیم و به سمت سرنگونی میرویم.
:نکته✍️
در این راه معنوی ما باید صبر کنیم. وقتی خورشید زندگی در ما بالا بیاید، ما بیارزشیِ اخترانِ همانیدگیها را خواهیم دید. اما این مستلزم فضاگشایی، تعهد و صبر است.
:نکته✍️
همانیدگیهای ما رسواکنندگان قهار هستند. یعنی به ما رحم نخواهند کرد. ما را کور و کر میکنند و آبروی ما را میبرند. مثلاً وقتی حسود و خشمگین میشویم، پیش خداوند و مردم آبروی ما میرود.
:نکته✍️
ما نباید در راه معنوی بایستیم. باید ادامه بدهیم تا خداوند لطفش را بر ما کامل کند. همینکه اندکی انباشتگیِ حضور پیدا کردیم نباید خود را بازنشسته کنیم. باید تمام همانیدگیها از مرکزمان بیرون بروند و خداوند لطفش را بر ما تمام کند.
:نکته✍️
این خیلی مهم است که در هر وضعیتی که هستیم باید رو به سوی خداوند بکنیم. با فضاگشایی در اطراف اتّفاق این لحظه. مهم نیست بیپولیم یا پولداریم و یا چقدر انباشتگی حضور داریم. باید فقط فضا را باز کنیم و رو به سوی او کنیم.