:تجربه شخصی✍️
وآنکه اندر وَهْم او ترکِ ادب
بیادب را سرنگونی داد رب
(مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۳۷۰۵)
دید از طریق چیزها اصلاً با واقعیت جور نیست. حتی علم هم که جزء هشیاری جسمی است، به حقیقت نزدیک نیست
: نکته✍️
علم با آن همه پیشرفت و اثبات، کاملاً با آن حقیقت نزدیک نیست، پس چطور این هشیاری همانیدهشده و منِ ذهنی حتی یک قدم به حقیقت میتواند نزدیک باشد؟
: نکته✍️
پس این منِ ذهنی خیلی خیلی توهمی است. پس چرا از این منِ توهمی دفاع میکنیم؟
------------------------------------------------------------------------------------------------
:تجربه شخصی✍️
دید ما به کلی عوض شده، قبلاً فکر میکردیم ما باید بچهمان را تربیت کنیم اما از گنج حضور یاد گرفتیم او ما را تربیت میکند. ما باید از او یاد بگیریم. قبلاً اتفاقات برایمان خیلی بزرگ بودند. یا میترسیدیم یا خشمگین میشدیم. فهمیدیم اتفاقات مهم نیستند. آنها آمدهاند درسی به ما بدهند و بروند، و مسبّبی در کار هست
: نکته✍️
میزنم نعره در این روضه و عُیون
خلق را یا لَیْتَ قَوْمی یَعْلَمُون
(مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۲۳۱۶)
«من در میان این بوستانها و چشمهساران در خطاب به مردم فریاد برمیآورم که ای کاش قوم من میدانس»
------------------------------------------------------------------------------------------------
:تجربه شخصی✍️
آمدم من هم نعره بزنم که زندگی خوب ، پول ، همسر خوب، مکان خوب، هر چه میخواهید در این برنامه هست. یعنی بهوجود خواهد آمد. البته اگر وقت بگذاریم و روی خودمان کار کنیم. من هم دارم تلاش میکنم و میبینم هر دو دید و عملکرد را، چه وقتی داخل ذهن هستم و چه وقتی روی خودم ناظر هستم
------------------------------------------------------------------------------------------------
:تجربه شخصی✍️
در برنامة ۱۰۰۲ کل اصول دین و اصول زندگی بیان شد. من باید هزاردفعه و مخاطب آماده صدبار باید این برنامه را ببیند تا جانِ هزاران حقیقتِ پیدا و پنهان را دریابد. اگر کسی مرکز عدم داشته باشد، قطعاً با همین برنامه بال پرواز از روی همانیدگیها را پیدا میکند و در هشیاری خالصِ ایزدی غوطهور میشود
: نکته✍️
سرّ حقیقت شب قدر، قرآن درون و «اَلَم نَشرح» این است که ما به عنوان هشیاری خالص از جنس بینهایت و ابدیت هستیم، و در مقابل ابدیت، عمر کوتاه ما در قالب بدن، شب قدر ماست
: نکته✍️
قرآن درون ما در حالت ساده بهصورت انصاف، وجدان، رحمت، عدل و قانون جبران و یا درحالت تسلیم، به شکل فضایی بینهایت باز میشود
------------------------------------------------------------------------------------------------
:تجربه شخصی✍️
دوتا گلدان خریدم. یکی برای خودم و یکی برای خواهرزادهام. از او سوال میکردم به گلدانت آب میدهی؟ او گفت بله حواسم هست. اما من با خودم میگفتم نه او اهل این چیزها نیست. خودم باید مراقبش باشم. هربار به اتاقش میرفتم به گلدانش آب میدادم. تا این که کمکم گل نابود شد. گلدان خودم سالم بود. با خودم گفتم من که این دوتا گلدان را با هم خریدم چرا این یکی خراب شد؟ ناگهان برق قویای مرا گرفت که پس تمرکز روی خود یعنی چه؟ بعد از آن اتفاق هربار میخواهم به او چیزی بگویم یاد آن گلدان میافتم و به خودم میگویم: حواست به گلدان خودت باشد. به گلدان دیگران آب نده
------------------------------------------------------------------------------------------------
:تجربه شخصی✍️
ممکن است بگویید این آدم بدبخت است، دارد میمیرد بگذار نصیحتی به او بکنم. اما خدا میگوید این شما هستید که فکر میکنید او میمیرد و بدبخت است. من از همة شما به او نزدیکترم
------------------------------------------------------------------------------------------------
:تجربه شخصی✍️
اکثراً میبینیم چیزی میخواهیم به کسی یاد بدهیم ولی اگر انصتوا کنیم، میبینیم همان شخص خودش دارد همان مطلب را میگوید
------------------------------------------------------------------------------------------------
:تجربه شخصی✍️
متوجه این موضوع شدم که ظاهر آدمی از بینرفتنی است. مهم درون ما هست که چقدر به خداییت درونمان وصل میشویم. خدا را شاکرم که همسرم مأمور بیمراد کردن من هست. اگر همسرم نبود من غرق در صورتپرستی میشدم
: نکته✍️
شیطان هرلحظه برای ما تله میگذارد و هربار طعمه را عوض میکند. چیزهایی را میگذارد که حساس هستیم مانند پول. ما هم خودمان را در این دام دردها به تله میاندازیم. اما میتوانیم با عذرخواهی و فضاگشایی هرلحظه، از این دام رها شویم
: نکته✍️
پرهیز و روزه یعنی لا کردن چیزی که ذهن به ما نشان میدهد مهم هست. هراتفاقی در بیرون میافتد ما باید ذهنمان را خاموش نگه داریم و به ذهن غذا ندهیم. لا کردن کمک میکند که ما فضای درونمان را عدم کنیم