برنامه شماره ۹۸۲گنج حضور - بخش اول، قسمت سوم

منتشر شده در 2023/10/29
07:55 | 10 نمایش ها

✍️خداوندا، من از جنس تو هستم و با فضا‌گشایی‌ اقرار به الست می‌کنم و می‌گویم آن چیزی را که روز الست به من گفته بودی، دوباره بگو، چون من آن عهد و پیمان را فراموش کرده‌ام. ای هشیاری، ای اصل و ذات من، ای ماه‌رو، سلام و درود من بر تو باد، من به‌عنوان امتداد تو و الست که ذات اصلی من است، مانند تو زیبارو هستم و می‌خواهم با فضا‌گشایی‌ در این لحظه به تو زنده شوم و زنده بمانم، پس وقتی می‌گویم من از جنس زندگی هستم، یعنی سلام من به‌عنوان خداوند بر خداوند باد، یا به‌عبارتی دارم از جنس تو می‌شوم و لحظه‌به‌لحظه خوشی زندگی را تجربه می‌کنم. لحظه‌به‌لحظه دم زنده کننده‌ات را دریافت نموده و با فضا‌گشایی‌ پی‌د‌رپی من‌ذهنی مرده‌ام به تو زنده می‌شود.

مولوی، دیوان شمس، غزل شمارۀ ۱۶۹

بازگو آنچه بگفتی که فراموشم شد

سَلَّمَ اللّـهُ عَلَیْک، ای مَه و مَه‌پارۀ ما

سَلَّمَ اللّـهُ عَلَیْک، ای همه ایّامِ تو خوش

سَلَّمَ اللّـهُ عَلَیْک، ای دَمِ یُحْیِی الْـمَوْتی

سَلَّمَ اللّـهُ عَلَیْک: سلام خدا بر تو باد. خدا بر تو درود فرستاد.

مَه‌پاره: کنایه از زیبارو

یُحْیِی الْـمَوْتی: زنده می‌کند مردگان را، برگرفته از آياتِ قرآن كريم.

✍️وقتی ما من‌ذهنی داریم، آن چیزی را که ذهنمان نشان می‌دهد دوست خودمان می‌دانیم، درحالی‌که دوست حقیقی ما خداوند است، یعنی ما به‌عنوان خداییت باید زندگی را دوست خودمان بدانیم، چون اصل ذات ما از خداوند است و خداوند عاشق خودش است، ما هم به عنوان امتداد خدا باید عاشق خودمان باشیم.

 

«أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ  فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ وَهُوَ يُحْيِي الْـمَوْتَى وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»

«آيا جز خدا را به دوستى گرفتند؟ دوست حقيقى خداست و اوست كه مردگان را زنده مى‌كند، و اوست كه بر هر كارى تواناست.»

قرآن کریم، سورۀ شوری (۴۲)، آیۀ ۹

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍اگر با من‌ذهنی به زندگی ادامه دهیم، اتفاقات ناگواری برای ما پیش خواهد آمد و باید به زور به سمت فضای یکتایی کشیده شویم، به‌عبارتی باید اتفاقات بد برای ما بیفتد، به بلا و گرفتاری دچار شویم، سرمان به دیوار بلا بخورد تا متوجه شویم این راهی که داریم می‌رویم اشتباه است و به جهنم ختم می‌شود، آن‌ وقت پند بزرگان را می‌پذیریم و با فضاگشایی آرام‌آرام به خدا زنده می‌شویم.

مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۲۰۶۳

تا به دیوارِ بلا نآید سَرش

نشنود پندِ دل آن گوشِ کرش

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️شما باید قانون جبران را انجام دهید و این بیت‌ها را زیاد بخوانید. آن‌قدر بخوانید که از به‌هم پیوستن این ابیات چراغی در درونتان روشن شود یا یک طرحی در درون شما خودش را به شما نشان دهد، اگر به‌اندازۀ کافی نخوانید و تکرار نکنید، به نتیجه نخواهید رسید. نگویید مولانا اثر نمی‌کند، شاید شما بد می‌خوانید.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️

مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۱۰۵۷

گر بروید، ور بریزد صد گیاه

عاقبت بر روید آن کِشتۀ اله

مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۱۰۵۸

کِشتِ نو کارید بر کِشتِ نخست

این دوم فانی است و آن اوّل درست

مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۱۰۵۹

کِشتِ اوّل کامل و بُگزیده است

تخمِ ثانی فاسد و پوسیده است

خداوند خودش را در ما کِشته، یعنی ما با او همانیده شدیم، گفته من در تو‌ خواهم رویید. حالا بعداً ما آمدیم «کِشت نو» روی آن کاشتیم، یعنی با چیزها همانیده شدیم، کِشت‌های دوم همه براساس چیزهای ذهنی است که آفل هستند. هرچه که ذهن نشان می‌دهد ازبین‌رونده و گذرا است و فقط آن کشت اوّل درست است. کِشت اوّل که خداوند خودش را در ما کاشته هیچ‌ اشکالی ندارد، کامل است. نیاز نیست شما برای درست کردن آن کاری انجام دهید، ما به بیراهه رفتیم، بیشترِ جست‌وجوی ما در این جهان این است که ببینیم خداوند را در خودمان چه‌جوری کامل کنیم؟ این غلط است. کِشت اوّل کامل و‌ انتخاب‌شدۀ خداوند است. اما همانید‌گی‌ها تخم ثانی هستند، خواهند پوسید و از بین خواهند رفت.