برنامه شماره ۹۷۹ گنج حضور - بخش چهارم، قسمت اول

منتشر شده در 2023/10/12
07:44 | 1 نمایش

✍️مولانا می‌گوید کسانی که دور از ذات حق هستند، یعنی در من‌ذهنی هستند، به سطح توجه دارند و می‌خواهند حال سطحی‌ و حال من‌ذهنی‌شان خوب شود، دل اصلی یا خدا را نمی‌شناسند، این‌ها به کمک بزرگان احتیاج دارند. خداوند می‌گوید وقتی به زندگی ارتعاش می‌کنید، بدانید من به‌سوی خودم می‌روم، حتی اگر ما من‌ذهنی داشته باشیم، قرین شدن و خواندن ابیات مولانا، ناگهان زندگی ما را به ارتعاش درمی‌آورد و معجزات و کراماتِ حاصل از آن خَرقِ عادت است، عادی نیست و از چشم و ذهن پنهان است، زیرا فقط انرژی و ارتعاش است.

مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۱۲۹۹

چون ز ذاتِ حق بعیدی، وصفِ ذات

باز دانی از رسول و معجزات

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️من‌ذهنی هیچ‌چیز برای بخشش ندارد، یعنی چیزی جز ضرر و آسیب برای انسان‌های دیگر، جمادات، نباتات و حیوانات ندارد، چنین انسانی بی‌مصرف و بیمار است و به‌جای پرداختن به دل و مرکز خود، به ظواهر و جزئیات می‌پردازد.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️منظور اصلی ما زنده شدن به بی‌نهایت و ابدیت خداوند است. بهبودیِ احوال بیرونی‌، روابط، وضع مالی‌ و جسمی فرعی است و با رسیدن به منظور اصلی، خودش حاصل می‌شود. هرچه که ما می‌توانیم با ذهن حس کنیم پس از مدتی از بین خواهد رفت، اما از نظر زندگی لازم است جسم یا فکر ما سالم باشد و به چهار بُعدمان ضرر نرسانیم.

✍️هر انسانِ خوشبختی اگر با مولانا که نیکبخت و سعید است قرین شود، همنشین خدا می‌شود، اشعار مولانا از عالم الهی آمده و ذکر آن‌ها روی شما به دو شکل تأثیر می‌گذارد؛ یکی بر جسم و دیگری بر دل. به‌عبارتی دراثر یک ارتعاش یک‌‌دفعه من‌ذهنی شما بی‌نهایت باز می‌شود و به بی‌نهایت و ابدیت خدا زنده می‌شوید، این همان معجزه به جسم است.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️معجزۀ بزرگان یا پیغمبران به‌صورت خارق‌العاده مربوط به درون انسان یا پیدا کردن راه بوده‌است، مثلاً کسی که در من‌ذهنی است، دائماً همانیدگی‌ها را به مرکزش می‌آورد و درد ایجاد می‌کند، اگر با خواندن اشعار مولانا بتواند ذهنش را به مرکزش نیاورد، این معجزه است.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️هر من‌ذهنی در زندگی‌اش عاجز و درمانده و در تنگنا است، اما کسی که مرتب فضا را باز می‌کند و مرکز را عدم می‌کند، قدرت دارد، برای این‌که زندگی از او حمایت می‌کند و با قدرت این لحظهٔ ابدی، زندگی را پیش می‌برد، قدرت را از زندگی می‌گیرد، نه از من‌ذهنی، درحالی‌که من‌ذهنی قدرتش را از همانیدگی‌ها می‌گیرد، دراین‌صورت عاجز می‌شود و هیچ نیرویی ندارد. مهم نیست که ما در من‌ذهنی در تنگنا قرار گرفته‌ یا پژمرده شده‌ایم، این امکان وجود دارد که دراثر همدم، قرین و همنشینی با بزرگانی چون مولانا همنشین خدا شویم.

مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۱۳۱۰

عَجز بخشِ جانِ هر نامحرمی‌

لیک قدرت‌ بخشِ جانِ همدمی

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️اگر شما جان ندارید، حوصله ندارید، پژمرده و ناامید هستید، این ناتوانی‌تان برای این است که با خدا یا زندگی نامحرم هستید، همدم خدا نیستید. هر لحظه که فضا را باز می‌کنید، و با رعایت «اَنْصِتُوا»، اجازه نمی‌دهید چیزِ ذهنی به مرکزتان بیاید، دراین‌صورت همدم خدا می‌شوید و زندگی از طریق شما، از طریق مرکزتان خودش را بیان می‌کند.

مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ٣۶٩٢

پس شما خاموش باشید اَنْصِتُوا

تا زبان‌ْتان من شوم در گفت‌و‌گو

✍️وقتی مرکز را عدم و فضا را باز می‌کنید، واقعاً معجزه می‌شود، اثرش را پس از مدتی در زندگی بیرونتان می‌بینید که زندگی یا خدا از آن فضای گشوده‌شده زندگی‌تان را درست می‌کند.