✍️پیغمبران گفتهاند که ناامیدی بد است و با رحمتهای پیدرپی و بیحد خداوند جور درنمیآید، بنابراین ما ابیات مولانا را میخوانیم که ناامید نشویم، نترسیم و در خانواده فرزندانمان را با عشق بزرگ کنیم.
مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۲۹۲۲
انبیا گفتند: نومیدی بَد است
فضل و رحمتهایِ باری بیحد است
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️شما نباید از خداوندی که دائماً خوبی میکند ناامید شوید. محکم ریسمان الهی را بگیرید. سوار رحمتش شوید، فضا را باز کنید و امیدوار باشید. زمانی رحمت ایزدی به ما میرسد که فضا را باز کرده باشیم. منتها بیشتر مردم دائماً به خواستن و ناله و شکایت مشغول هستند. چیزهایی مثل غذا، پوشاک و مسکن ممکن است خواستۀ حقیقی باشد، اما درصد بزرگی از خواستههای ما روانشناختی است و ما اصلاً به آنها احتیاج نداریم، فقط منذهنی ما به آنها نیاز دارد.
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️اگر شما صبر نکنید نمیتوانید منذهنیتان را بشناسید. باید قانون جبران را انجام دهید. موضوع شناسایی منذهنی و بهصورت ناظر درآمدن زمان میبرد، پس حتماً باید صبر داشته باشید.
✍️ممکن است ما یک بیت را بخوانیم و فکر کنیم معنایش را فهمیدهایم، اما وقتی بعد از دو سال دوباره آن را میخوانیم، متوجه میشویم آن موقع واقعاً نفهمیده بودیم و اکنون فهمیدیم، بنابراین باید به کار کردن روی خودمان ادامه دهیم، قانون جبران را انجام دهیم و ناامید نشویم، اگر عجله کنیم، یعنی زمانِ «قضا و کنفکان» را که برای تبدیل ما لازم است، رعایت نکنیم، و زمان منذهنیِ «هرچه زودتر بهتر» را به خودمان تحمیل کنیم، حتماً در مسیر ناامید میشویم، بنابراین مرتب فضاگشایی کرده، روی خودمان کار میکنیم و امید داریم که با تکرار ابیات بالاخره بعد از تاریکی ذهن به روشنایی تبدیل میشویم.
مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۲۹۲۵
بعدِ نومیدی، بسی امّیدهاست
از پسِ ظلمت بسی خورشیدهاست
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️ اگر شما میبینید بعد از مدتی هر کاری کردید تبدیل صورت نگرفت، پس بهاندازۀ کافی کار نکردید، صبر نکردید. باید از ناامیدی دست بردارید. اگر اجازه بدهیم، منذهنی همۀ ما را ناامید خواهد کرد، اما شما ناامید نشوید و در راه زنده شدن به زندگی صبر کنید. همچنین در این راه نباید سؤال بپرسیم، میگوییم نمیخواهم از کسی بپرسم، میخواهم خودم بفهمم. لازم نیست سؤال کنم، اگر جوابش را نمیدانم پیش میروم، بعد خواهم دید که جوابها آرامآرام میآیند، یعنی از این فضای گشودهشده، از مرکزم، از زندگی میآیند، جواب ذهنی فایده ندارد.
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️ای انسان امیدوار باش که خداوند تو را نمیراند، اگر امروز بهعلت عمل با منذهنی تو را براند و بیمراد شوی، فردا دوباره تو را میخوانَد. «اگر در را بر تو بست، نرو»، اگر اکنون فضا باز نمیشود، شعر مولانا را بخوان، تکرار و تأمل و صبر کن. این مطالب هم بر زندگی معنوی و هم مادی ما منطبق میشود، پس مطمئن باش اگر صبر کردی تو را در صدر یعنی بالای مجلس مینشاند، نگران نباش و اگر همۀ راهها و گذرها را بر تو ببندد، حتماً میخواهد «دری» را باز کند که به روی خودش است و کسی آن را نمیشناسد، برای اینکه آن «در» ذهنی نیست.
مولوی، دیوان شمس، غزل شمارۀ ۷۶۵
هله نومید نباشی که تو را یار برانَد
گَرَت امروز براند، نه که فردات بخوانَد؟
در اگر بر تو ببندد، مرو و صبر کن آن جا
ز پسِ صبر تو را او به سَرِ صدر نشانَد
و اگر بر تو ببندد همه رهها و گذرها
رهِ پنهان بنماید که کس آن راه ندانَد
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️روانشناسان میگویند، انسان حوالی چهلسالگی دچار بحران میانسالی شده، احساس پوچی میکند و از همۀ جهتها مخصوصاً از طرف همسر و فرزند مأیوس میشود؛ دقیقاً در این زمان است که باید فضا را باز کند، تا خداوند دری به روی او بگشاید، پس شما نباید ناامید شوید، اگر در ذهن بمانید و نفهمید که این لحظه قیامت شما است و باید به خداوند زنده شوید، و باید برحسب هشیاری نظر کار کنید، آن وقت در ذهن میمانید و از بین میروید.
------------------------------------------------------------------------------------------------