برنامۀ شمارۀ ۹۷۳ گنج حضور - بخش اول، قسمت سوم

منتشر شده در 2023/09/30
09:58 | 9 نمایش ها

✍️شاکر و سپاس‌گزار بودن

کسی که به حضور، به اصلش زنده شده، شاکر و سپاس‌گزار است، شکر خاصیت جدایی‌ناپذیرِ جنسیتِ اصلیِ انسان است که همان اَلَست است، ولی به درجه‌ای که ما من‌ذهنی درست می‌کنیم ناسپاس و طلب‌کار هستیم. به‌جا آوردن «قانون جبران» هم نوعی سپاس‌گزاری است، قانون جبران بسیار گسترده است و همه‌چیز را دربرمی‌گیرد، در مورد رابطۀ ما با خداوند و انسان‌های دیگر، حتی پیشرفت معنوی ما هم کار می‌کند. ما دائماً با من‌ذهنی‌مان به‌جای سپاس‌گزاری، طلب‌کار هستیم.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️همۀ ما باید این را خوب بفهمیم و درک کنیم که با حرکت در ذهن به‌صورتِ سبب‌سازی، نمی‌توانیم به عشق برسیم، با این حال دائماً می‌خواهیم با سبب‌سازی به حضور زنده شویم، این عادت را باید در خودمان شناسایی کرده و از آن پرهیز کنیم. اگر ابیات را تکرار کنیم، متوجه می‌شویم و خودمان را متقاعد می‌کنیم که راه من‌ذهنی و سبب‌سازی غلط است، با من‌ذهنی و سبب‌سازیِ ‌ذهنی، به وحدت مجدد با خداوند، به عشق نمی‌شود رسید. ما نمی‌توانیم با من‌ذهنی و سبب‌سازی‌‌هایش، به بی‌نهایت و ابدیت خدا زنده شویم، ما انسان‌ها برای این منظور به این جهان آمده‌ایم و باید به آن عمل کنیم.‌

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️این لحظه مبارک است؛ رحمت و لطف ایزدی، با فضاگشایی و بدون دخالت من‌ذهنی، در این لحظۀ مبارک بی‌ علت و مستقیم نثار ما می‌شود، من‌ذهنی دخالتی در این کار ندارد، چون با فضا‌گشایی‌ و تسلیم، من‌ذهنی خاموش شده و این لحظه بدون هیچ خدمتی، از دریای زندگی، رحمت و عنایتش وارد زندگی‌ ما می‌شود، پس هر لحظه از طرف خداوند بر ما رحمت می‌‌بارد، ذهن نمی‌تواند علت آمدنِ رحمت الهی را پیدا کند.

مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۳۶۲۴

رحمتی، بی‌علّتی بی‌خدمتی

آید از دریا، مبارک ساعتی

✍️ما اشتباهی که در من‌ذهنی داریم این است که می‌گوییم من همیشه در خدمت مردم هستم. با من‌ذهنی خدمت کردن آخرسر به ناسپاسی و درد ختم می‌شود، تا زمانی که خرد کل از طریق فضای گشوده‌شده روی فکرها و اعمال ما اثر نگذارد، نمی‌توانیم در بیرون کار نیک انجام دهیم، یا یک چیزی تولید کنیم که بی‌درد باشد. این سرنوشت ماست که من‌ذهنی هر چقدر هم خوب و خدمت‌گزار باشد، به‌درد نمی‌خورد، نباید باشد، هر کاری باید از پایگاه حضور انجام شود.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️اگر شما حقیقتاً فضا را باز و مرکزتان را عدم کنید و ذهنتان را به مرکزتان نیاورید، بنابراین از آن فضای بازشده و مرکز عدم کمک می‌خواهید، در این حالت از درون صدای خداوند را می‌شنوید که به شما می‌گوید، ای انسانی که با حضور ناظر، با فضای گشوده‌شده کار می‌کنی، درد هشیارانه می‌کشی و صبر می‌کنی، چون دیگر در ذهن نیستی و امیدت به من است، پس من هم هر لحظه به تو کمک می‌کنم.

مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۱۸۶۵

آمد از حضرت ندا کِای مردِکار

ای به هر رنجی به ما امّیدوار

مردِکار: آن که کارها را به‌نحو‌احسن انجام دهد، ماهر، استاد، حاذق، لایق، مرد کار الهی

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️ما بسیار در من‌ذهنی کار کردیم و به این دلیل که کارهایمان به‌ نتیجه نرسیده ناامید شدیم، اما اکنون یک بینش زیبا و خردمندانه و امیدی از طرف زندگی داریم که اگر فضا را باز کنیم، خداوند از درون به ما می‌گوید همانیدگی‌ها را بینداز تا از رحمت من برخوردار شوی، در این حالت حتی کارهای بیرون ما را هم سروسامان می‌دهد.

مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۱۸۶۶

حُسنِ ظَنّ است و، امیدی خوش تو را

که تو را گوید به هر دَم برتر آ

✍️من‌ذهنی این لحظه را نمی‌شناسد و در زمان مجازی زندگی می‌کند، برای همین است که شما می‌بینید من‌های ذهنی دائماً در گذشته و آینده هستند و این لحظه را می‌پوشانند. همچنین مقاومت و قضاوت از خاصیت‌های من‌ذهنی است، قضاوت یعنی این‌که شما آن چیزی را که ذهنتان نشان می‌دهد، خوب و بد می‌کنید، اگر زیاد می‌شود خوب، اگر کم می‌شود بد است. مقاومت یعنی هرچه را که ذهن در این لحظه نشان می‌دهد، شما از آن توقع زندگی دارید، دراصل اگر شما به مرکز عدم و خرد زندگی علاقه‌مند هستید، نباید آن چیزی که ذهنتان نشان می‌دهد برای شما مهم باشد و به مرکزتان بیاید.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️مانع‌سازی ذهنی

وقتی ما مدتی با من‌ذهنی زندگی می‌کنیم، هرچه را که از خداوند می‌گیریم، تبدیل به مانع ذهنی می‌کنیم. مانع ذهنی یعنی ما دلایل ذهنی داریم که می‌گوییم الآن نمی‌توانیم زندگی کنیم، مثلاً می‌گوییم حالا ما همسر نداریم، خانه نخریدیم، بچه‌دار نشدیم، مدرک نگرفتیم، این‌ها موانع ذهنی هستند، یا خیلی‌ها با سبب‌سازی ذهنشان می‌پرسند، به ما بگویید با فکرمان، با ذهنمان، چگونه فکر و عمل کنیم تا به حضور برسیم؟ این‌ها همه مانع‌سازی ذهن است.

------------------------------------------------------------------------------------------------