برنامۀ شمارۀ ۹۹۸ گنج حضور - بخش سوم، قسمت اول

منتشر شده در 2024/06/17
10:22 | 1 نمایش

مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ٣٣٧١

هر‌که آخِربین بُوَد مسعو‌دو‌ار

نَبْو‌دش هر دَم ز رَه رفتن عِثار

عِثار: لغزش

کُحْل: سُرمه

✍️هر کسی در این لحظه فضا را باز می‌کند مرکزش عدم می‌شود و هیچ‌چیز ذهنی را به مرکزش نمی‌آورد، از زمانی که مرکزش عدم می‌شود آخِربین می‌شود، چون اول از جنسِ زندگی بوده، اکنون نیز زندگی را می‌بیند. بلافاصله این فرد، ناظر ذهنش می‌شود و به‌صورتِ مسعودوار یعنی مبارک‌قدم، لحظه‌به‌لحظه بدون لغزش جلو می‌رود، این شخص می‌بیند که شرطِ درست جلو رفتن و نلغزیدن این است که حواسش روی خودش باشد و چراغِ خود را روشن کند، لحظه‌به‌لحظه مراقب و ناظر ذهنِ خود با ماجراهایش است که وارد ماجرا نشود و همچنین مواظب قرین است، اگر متوجه شد قرین‌ها می‌خواهند او را از ریشه دربیاورند اجتهاد گرم کرده، فضا را باز کرده و صبر می‌کند. او دائماً بیدار است و بیدار می‌ماند.

------------------------------------------------------------------------------------------------

مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۳۳۷۲

گر نخو‌اهی هر دَمی این خُفت‌ و خیز

کُن ز خاکِ پایِ مردی چشمْ تیز

مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۳۳۷۳

کُحْلِ دیده ساز خاکِ پاش را

تا بیندا‌ز‌ی سَرِ او‌باش را

کُحْل: سُرمه

✍️آیا شما می‌خواهید لحظه‌به‌لحظه بیدار شوید و دائماً بیدار بمانید؟

شما باید با کمک انسانی مثل مولانا چشمتان را تیز کنید، یعنی این بیت‌ها را بخوانید، دراین‌صورت فضاگشایی برایتان آسان شده، موانع ذهنتان را شناسایی می‌کنید، در این زمان شما کارهای من‌ذهنی و آثار سبب‌سازی را می‌بینید، می‌دانید که نباید سبب‌سازی کنید، می‌بینید ممکن است اشتباه کنید، پس خیلی نرم و انعطاف‌پذیر با شناساییِ مجددِ همانیدگی‌ها، من‌ذهنی را با فضاگشایی و خاموشی ذهن تندتند صفر می‌کنید. بیت می‌گوید خاک پای چنین انسانی را سرمۀ چشمتان بسازید، یعنی شعرهای مولانا را بخوانید، کوه فکرتان را کنار بگذارید، مقاومت نکنید، واکنش نشان ندهید، بحث و جدل نکنید، از ماجرا بیرون بپرید و جلو بروید.

------------------------------------------------------------------------------------------------

مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۳۳۷۵

سُر‌مه کن تو خاکِ هر بگْز‌یده را

هم بسو‌ز‌د، هم بساز‌د دیده را

✍️از خودتان بپرسید آن چیزی که چشم ما را پُرنور می‌کند تا عینک‌های ذهنی برداشته شوند چیست؟ «سُر‌مه کن تو خاکِ هر بگْز‌یده را»، یعنی حرف انسان‌های بگْزیده مانند مولانا، حافظ و دیگر بزرگان را بپذیرید تا چشم من‌ذهنی‌تان را بسوزاند و یک چشم دیگری باز کنید.

------------------------------------------------------------------------------------------------

مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۳۳۷۶

چشم اُشتر زآن بُوَد بس نو‌ربار

کاو خو‌رَد از بهرِ نو‌رِ چشم، خار

✍️مولانا از زبان زندگی می‌گوید چشم انسانی که به‌صورت ناظر جهان را نگاه می‌کند به این علت پُرنور است که ریاضت و درد هشیارانه کشیده و صبر و شکر و پرهیز کرده‌‌است و مثل شتر که در بیابان خار می‌خورد تا چشمش پُرنور شود، او هم درد هشیارانه کشیده‌است. همهٔ ما می‌دانیم چقدر سخت است که ما تا به حال به‌عنوان من‌ذهنی ملامت‌ها کرده‌ایم، خودمان را عاقل‌تر از همه دانسته‌ایم، اما اکنون قبول می‌کنیم که تمام مسائلمان را خودمان ایجاد کرده‌ایم.

------------------------------------------------------------------------------------------------

مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۳۰۷۲

اُذْکُروا اللَّـه کارِ هر اوباش نیست

اِرْجِعی بر پای هر قَلّاش نیست

مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۳۰۷۳

لیک تو آیِس مشو، هم پیل باش

ور نه پیلی، در پی تبدیل باش

✍️فضاگشایی و ذکر خدا کار هر من‌ذهنی نیست. این‌که از طرف زندگی هر لحظه پیغامی به شما می‌آید که اسمش «اِرجِعی» است، شنیدنش کار هر قَلّاش نیست. اِرجِعی یعنی به‌سوی من برگرد. اوباش و قَلّاش یعنی همین من‌ذهنی، اما تو ناامید نشو، تو زندگی باش، فضا را باز کن. اگر نمی‌توانی فضا را باز کنی، از جنس پیل یعنی زندگی نیستی، پس این بیت‌ها را بخوان خودت را تبدیل کن. هر انسانی باید زیر بار اشتباهاتش برود و مسئولیت آن‌ها را بپذیرد. اگر به ملامت خود و دیگران ادامه دهد و بگوید اشتباهات را من انجام‌ نداده‌ام و به «غابر» یعنی گذشته برود و در «ماجرا» بماند، موفق نخواهد شد.

------------------------------------------------------------------------------------------------

مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۷۱

پرده‌هایِ دیده را دارویِ صبر

هم بِسوزد، هَم بِسازد شرحِ‌صدر

✍️یکی از چیزهای غیرِقابلِ‌قبول برای من‌ذهنی صبر است. صبر یعنی ما معتقد به قانون «قضا و کُن‌فَکان» و زمان زندگی می‌شویم، خداوند برای انجام کارها زمانی دارد که زمان حقیقی است. ما با عجلهٔ من‌ذهنی می‌خواهیم به وضعیتی که فکر می‌کنیم حضور است زود برسیم و بیرون پریدن از این عجلۀ من‌ذهنی سخت است.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️ اگر شما با عقل من‌ذهنی‌تان این برنامه را گوش می‌کنید، موفق نخواهید شد. باید قانون جبران مادی و معنوی را رعایت کنید، تا زحمت نکشید این بیت‌ها را نخوانید و روی خودتان تمرکز نکنید و قبول نکنید که دردهایتان را خودتان به‌وجود آورده‌اید، به جایی نمی‌رسید و هیچ‌چیز درست نمی‌شود. شما به این برنامه گوش کنید و بگویید به حضور رسیدم یا نرسیدم، پیشرفت کردم یا نکردم اصلاً مهم نیست. فقط ابیات را تکرار کنید و پس از شش ماه بدون این‌که اصرار کنید خواهید دید که خیلی پیشرفت کرده‌اید.