نکات پیغام های تلفنی برنامه ۱-۱۰۰۳ قسمت پنجم

منتشر شده در 2024/07/17
07:53 |

​:تجربه شخصی✍️
یک آدمی بودم که اصلاً هیچ کسی قبولم نداشت. خسارت‌هایی به خانواده‌ام زده‌ام که حتی سرِ نخواستن من در خانواده دعوا بود. درگیر اعتیاد بودم، اما با گوش دادن به برنامه‌ی گنج حضور و رعایت قانون اَنْصِتوا، توانسته‌ام اعتیادم را کنار بگذارم. در حال حاضر هم ورزش می‌کنم‌، تغذیه‌ی سالم دارم و خدا را شکر خانواداه‌ام به من اطمینان پیدا کردند و قبولم دارند

 

نکته: با منِ ‎ذهنی تمام کامروایی و به مراد رسیدنِ ما شکسته‌پا است، هیچ زن و شوهری با منِ ‎ذهنی نمی‌توانند به عشق برسند. تنها در صورتی کامروا می‌شویم که این هشیاری جسمی تبدیل به هشیاری حضور بشود

 

نکته: مقصود زندگی تبدیل است، اسم خداوند مبدل است و ما با منِ ‎ذهنی نمی‌توانیم تبدیل بشویم. اگر شما هزارتا چیز هم یاد بگیرید، تمام قواعد هم رعایت کنید، باز هم نمی‌توانید زندگی کنید، پس روند این تبدیل را فقط زندگی بلد است

 

نکته: تبدیل هشیاری جسمی به هشیاری حضور همان‎قدر طبیعی است که یک انسان از مادرش متولد می‌شود، پس از تولد زبان باز می‌کند، یا شروع می‌کند روی دو پایش می‌ایستد و راه می‌رود

 

نکته: سبک زندگی با منِ ‎ذهنی به مردم امان نمی‌دهد که به خداوند زنده بشوند و تبدیل شوند. منِ ‌ذهنی این تبدیل را غیرطبیعی جلوه می‌دهد و چسبیدن به عقاید پوسیده، دردسازی، مانع‌سازی و مسئله‌سازی را طبیعی می‌داند

: نکته✍️

 همه‌ی ما در این دنیا مهمان خداوند هستیم و هیچ‌کس صاحب‌خانه نیست. اگر بخواهید صاحب‌خانه باشید باید مهمانی بدهید، آن موقع چیز‌های ذهنی مهمان شما هستند و می‌آیند تمام زندگی‌تان را می‌خورند

: نکته✍️

جمله مهمانند در عالَم وَلیک
کم کسی داند که او مهمانِ کیست
(مولوی، دیوان شمس، غزل ۴۳۲)

: نکته✍️

شما نباید جای فعلی‌تان را بد توصیف کنید، حتی جای فعلیِ دنیا را نباید بد توصیف کنید، چون این‌ها دید و وضعیتِ ذهن است. وضعیت فعلی هرچه باشد توسط خداوند در یک آنِ‌ واحد می‌تواند عوض بشود

: نکته✍️
 فرض کنید یک‌ اتاق تاریکِ تاریک است، کافی است شما آن‌جا یک‌ کبریت بکِشید، یک‌دفعه همه‌جا را می‌بینید. یعنی در آنِ‌ واحد شما می‌توانید زندگی‌تان را روشن کنید. اگر بِایستید در اتاق تاریک و مدام بگویید تاریک است، خدا به شما کمکی نمی‌کند

: نکته✍️

 وضعیت بدِ فعلی را توصیف نکنید، راهِ زندگی را باز کنید. کبریت بکِشید، شمع روشن کنید، لحظه‌به‌لحظه شمعْ روشن کنید. نگویید چقدر تاریک است. شما هر وضعیتی دارید از هرجا که هستید رو به او بکنید

: نکته✍️

 ما با منِ ‌ذهنی زندگی‌مان را خراب می‌کنیم، بعد می‌گوییم خدا کرده، درحالی‌که زندگی لحظه‌به‌لحظه کوشش می‌کند به ما کمک کند و لحظه‌به‌لحظه رحمت اندر رحمت است. اما ما با سبب‌سازی جلوی رحمت زندگی را گرفتیم

: نکته✍️

خداوند هرلحظه از طریق بی‌مراد کردن ما می‌خواهد بگوید که شما یک ایرادی را دارید، برای همین می‌گوییم «رحمت اندر رحمت» است، «پیغام اندر پیغام» است. شما باید در خودتان حاضر باشید تا این پیغام را بگیرید

: نکته✍️

هر موقع به پندار‌ کمال شما حمله می‌شود، به ناموس شما حمله می‌شود، یک دردی بالا می‌آید، شما باید فضا را باز کنید، در خانه باشید و پیغام را بگیرید، زندگی مدام اتفاقاتی به‌وجود می‌آورد که به این پندار کمال شما آسیب برسد

: نکته✍️

 اگر عشقِ چیز‌ها در مرکزتان باشد، شما کور‌ و‌ کر می‌شوید، شما نمی‌توانید ضرر‌های آن چیز را ببینید، در اینصورت پیغام زندگی را هم نمی‌شنوید و راه‌های هدایت زندگی بر خودتان را می‌بندید، در نتیجه خودتان زندگی‌تان را خراب می‌کنید

: نکته✍️

 یکی از بزرگترین فریب‌های منِ ذهنی، بردنِ ما به گذشته و سرزنشِ خود است که چرا آن کار را در گذشته انجام دادم. گذشته توهم است. منِ ذهنی که خودش از جنس توهم است ما را به‌خاطر یک توهم دیگری به نام گذشته سرزش می‌کند

: نکته✍️

اگر هم به گذشته می‌رویم، می‌توانیم برای یادگیری این کار را انجام دهیم. یا چارقِ ایازمان را بررسی کنیم. اینکه ما این بودیم و این شدیم و شُکرش را به‌جا بیاوریم. یعنی لحظه‌به‌لحظه شُکر که ما از آن حالت جدا شدیم