نکات پیغام های تلفنی برنامه ۱- ۹۶۸ قسمت اول

منتشر شده در 2024/04/08
08:23 | 2 نمایش ها

✍️

✍️نکته: 

خداوند هر لحظه دارد به تک‌تک ما کمک می‌کند. نیازی نیست که ما نگران انسان‌ها باشیم و در این زمینه دچار هیجان استرس باشیم. بهترین کمکِ ما به دیگران این است که تمرکزمان روی خودمان باشد و به عشق ارتعاش کنیم.

 

✍️نکته: 

این «دید» و نگاهِ ما به جهان است که دنیایِ ‌ما را تعیین می‌کند. ما به‌عنوان انسان، از جنسِ «دید» هستیم. با مرکزِ عدم، دیدِ‌ عدم و خداگونه پیدا می‌کنیم و جهان را درست می‌بینیم. امّا با مرکزِ جسمی هم خودمان و هم دیگران را فانی می‌بینیم.

 

✍️نکته: 

تمام غم و اندوه و گرفتاری‌ها و حسّ تنهاییِ ما به‌ این دلیل است که از خداوند جدا شده‌ایم. چگونه از خداوند جدا می‌شویم؟ در این لحظه به‌جای اینکه مرکزمان عدم باشد، چیزها را به مرکزمان می‌آوریم. در نتیجه از «رحمت ‌اندر ‌رحمت» محروم می‌شویم.

✍️تجربه شخصی

به یک مهمانی رفتم. با ترسِ اینکه نکند منِ ذهنی‌ام افسار حضورم را به‌دست بگیرد. خیالم از این بابت راحت بود که تعداد زیادی از ابیات مولانا را حفظ هستم. امّا پس از مدّت کوتاهی که در دورهمی بودم، منِ ذهنی‌ام فعّال شد و به یک شخصی واکنش نشان دادم. سپس بعد از مهمانی روی آن اتّفاق و واکنش تأمّل کردم. در جست‌و‌جوی پیغامِ آن اتّفاق بودم. خلاصه متوجّه شدم که نباید به حفظ ابیات تکیه کنم. بلکه باید کاربرد عملیِ ابیات در زندگی‌ام را بیابم و به‌کمک آن بیت، ایرادم را اصلاح کنم.

 

✍️نکته:

 در هر لحظه «امتحان بر امتحان» است. ما به‌عنوان انسان باید هرلحظه در حال عبرت گرفتن، یادگیری، شناسایی ایراد و اصلاحِ ایرادمان باشیم. نباید گمان کنیم که این عبرت گرفتن سقف و انتهایی دارد. «بی‌نهایت حضرت است این بارگاه.»

 

✍️نکته: 

با فضاگشایی در این لحظه، به خداوند اجازه می‌دهیم که کارِ‌ ما را او انجام دهد. «کارِ‌ مرا چو او کُنَد، کارِ‌دگر چرا کنم؟» و این همان کاری است که دیگر مانندِ کارهای منِ ذهنی جهدِ بی‌توفیق نیست. بلکه کِشتِ اوّلیه و حاصل‌خیزِ حضور است.

 

✍️نکته: 

عاملِ بسیار مهم در پیشرفت معنوی و حتّی مادّی در رعایت‌کردنِ قانونِ جبران است. اینکه بیشترین تلاش و سرمایه را در راهِ ترقّی خرج کنیم. و همچنین عاملِ مهمِ عدمِ پیشرفتِ ما، رعایت نکردنِ قانون جبران است. اینکه هیچ تلاش و سرمایه‌ای را به‌کار نمی‌گیریم.

 

✍️تجربه شخصی

هشتاد و پنج سال سن دارم. هفتاد سال از عمرم با کتاب‌های بیهوده به بطالت گذشت. تولّدم از زمان آشنایی با گنج حضور شروع شد. با اینکه من‌های ذهنی اطرافم خیلی حمله می‌کنند، من صبر می‌کنم و شکر می‌کنم که با یک اتاق و تلویزیون کوچک در معرض آموزش‌های مولانا هستم.

 

✍️نکته: 

هر زمانی بهترین زمان برای تبدیل است. هر زمانی که ما اشتباهات خودمان را می‌پذیریم و «اِنّا ظَلَمْنا» می‌گوییم، مقدّس‌ترین لحظه و بهترین لحظه برای شروعی جدید است. اجازه ندهیم که منِ ذهنی ما را ملامت کند و حسّ عقب‌افتادگی و ناتوانی را به ما القا کند. ما امتداد خدا و توانا هستیم.

 

✍️نکته: 

تمام گرفتاری‌های ما از «می‌دانم»های ما است. وقتی که تمامِ اموراتِ‌ ما در دستِ قضا و «کُن‌فَکان» است، پس بهتر است که ما به‌صورتِ منِ ذهنی هیچ چیزی را ندانیم. هر چه قدر کمتر بدانیم، برای ما بهتر است و کارهایمان بهتر و زیباتر پیش‌ می‌رود.

 

✍️نکته: 

تنها صبر و خاموشی است که «رحمت اندر رحمت» ِخداوند را جذب می‌کند. یعنی فضاگشایی و تسلیم در این لحظه. یعنی «من نمی‌دانم». امّا به‌محض اینکه ذهنمان را به مرکزمان بیاوریم، خدا را نشان‌دار می‌کنیم و دچار مرض منِ ذهنی و درد می‌شویم.

 

✍️نکته: 

هیچ‌وقت لحظه‌ای نخواهد رسید که ما با سبب‌سازی کار کنیم و به جوابِ حقیقی و یقین برسیم. جواب، خودِ ما هستیم که نیازمندِ فضاگشایی و تجربه کردنِ خداییتِ درون است. خداوند را نمی‌توان با استدلال و پاسخ ذهنی درک کرد.