نکات پیغام های تلفنی برنامه ۱-۹۶۲ قسمت سوم

منتشر شده در 2023/12/17
11:28 | 1 نمایش

:نکته‌✍️

اینکه‌ ما در این‌ لحظه‌ چه‌مقدار شِکَر از زندگی‌ دریافت‌ می‌کنیم‌، بستگی‌ به‌ این‌ دارد که چه‌ میزان فضا را در اطرافِ اتّفاقِ این‌ لحظه‌ باز کردیم‌. چه‌ میزان همانیدگی‌هایمان را شناسایی‌ کردیم‌ و لا کردیم‌. نفی‌ کردنِ همانیدگی‌هاي بیشتر، مساوي است‌ با دریافت‌ِ شِکَرِ بیشتر.

:نکته‌✍️

خداوند در عین‌ِ لطافتش ‌جبّار است‌ و هر لحظه‌ قوانینش‌ را اجرا می‌کند. مثلاً این‌ نمی‌شود که‌ شخصی‌ بدون هیچ‌گونه‌ دردِ هشیارانه‌ و صبري به‌ خدا زنده بشود. نمی‌شود که‌ ما بی‌ادب باشیم‌ و مؤاخده نشویم‌. همچنین‌ نمی‌شود که‌ فضاگشایی‌کنیم‌ و مشمولِ عشق‌ نگردیم‌.


:نکته‌✍️

ما با نگه‌ داشتن‌ِ رنجش‌ها در مرکزمان داریم‌ کینه‌ و انتقام‌جویی‌ درست‌ می‌کنیم‌. خودمان ساحري می‌شویم‌ که‌ استادِ تولید غم‌، اندوه و دشمن‌ِ فرضی‌ است‌. رنجش‌، خشم‌ و کینه‌ همه‌ انسان‌ها را سرنگون کرده است‌. باید این‌ سَرِ من‌ِ ذهنی‌ را فدايِ سحرِ زندگی‌ بکنیم‌.

:نکته‌‌✍️

درکلّ تاریخ‌ عالم‌ِ هستی‌، موجودي ابله‌ مانندِ انسانِ من‌ِ ذهنی‌ نبوده که‌ یک‌ دامی‌ درست‌ کند و خودش درونِ دام برود. ما با سبب‌سازيهای‌مان و آوردنِ جسم‌ به‌ مرکزمان، در این‌ لحظه‌ دام درست‌ می‌کنیم‌ و خودمان در دامِ بلايِ آنها می‌افتیم‌.

:نکته‌✍️

خرافاتِ من‌ِ ذهنی‌ خشم‌ و کینه‌ و انتقام‌جویی‌ را بسیار موجّه‌ و نمادِ شجاعت‌ و پهلوانی‌ در این‌ دنیا جا انداخته‌ است‌. کینه‌ و خشم‌ نهایت‌ِ ضعف‌ و پستی ‌است‌. شجاعت‌ و پهلوانی‌ِ حقیقی‌ درشکستن‌ِ ناموسِ بدلی‌ِ من‌ِ ذهنی‌ و عدم کردن و عدم نگه‌داشتن‌ِ مرکزمان است‌.

:نکته‌✍️

تمام همانیدگی‌هاي ریز و درشت‌ِ ما براي خداوند آشکار هستند. در عمیق‌ترین‌ لایه‌هاي درد و همانیدگی‌هاي ما، خداوند دارد کار می‌کند تا با خاصیت‌ِ شیرین‌فن‌ بودنش‌، آنها را به‌ ما نشان بدهد. ممکن‌ است‌ در قالب‌ بی‌مرادي بیایند. پس‌ باید فضا را باز کنیم‌ و پیام را بگیریم‌.

:نکته‌✍️

زمانی‌که‌ به‌ مرکز عدم زنده شویم‌ و به‌ آن متعهّد بمانیم‌، همزمان عاشق‌ِ لطف‌ و قهرِ خداوند می‌شویم‌. یعنی‌ همیشه‌ شادي بی‌سبب‌ داریم‌ و زمانی‌ هم‌ که‌ بی‌مراد شویم‌، با عشق‌ اطرافِ آن فضا
باز می‌کنیم‌ و پیامش‌ را می‌گیریم‌. آگاهیم‌ که‌ براي اصلاحِ خودمان بی‌مراد شده‌ایم‌.

:نکته✍️

‌آبِ حیات، یعنی‌ تمام برکاتِ ایزدي در این‌ لحظه‌ براي ما مهیاست‌.  اگر  این‌  برکت‌  را  نمی‌گیریم‌،  تنها  دلیلش‌  عایق‌  است‌. همانیدگی‌هاي ما مانندِ قابلمه‌اي روي آتش‌، نقش‌ِ عایق‌ را دارند و در جهت‌ِ تبخیرِ آب می‌کوشند. به‌جاي اینکه‌ اجازه بدهیم‌ آب روي آتش‌ِ درد بریزد و آن را خاموش کند.

:نکته‌✍️

ما در من‌ِ ذهنی‌ از جایگاهِ شرف افتاده‌ایم‌ و مشمولِ امرِ «اِهبطوا» شدیم‌. چون مشغول امتحان کردنِ خداوند به‌وسیله‌ سبب‌سازي‌هایمان شدیم‌. و هرچه‌ بیشتر در ذهن‌ فرو رفتیم‌، از ارتفاعِ بالاتري افتادیم‌ و درد و بلايِ بیشتري را دچار شدیم‌.

:نکته‌✍️

من‌ِ ‌ذهنی که‌ کلّاً نباید باشد. امّا خودِ ذهن‌ِ ما می‌تواند خیلی‌ مفید باشد در شناسایی‌ِ آثار منعکس‌شده از درونمان. ذهن‌ همانند راهنما آثار دردهاي تولید شده توسّط‌ من‌ِ ذهنی‌ را به‌ ما نشان می‌دهد. نشان می‌دهد که‌ ما از امتحان خدا رفوزه شده‌ایم‌. کمکمان می‌کند تا شناسایی‌ کنیم‌.

:نکته‌✍️

مرضِ «من‌ می‌دانم»‌ ‌پایه‌ و اساسِ من‌ِ ذهنی‌، پندار کمال و ناموس و درد است‌. اصلاً پندار کمال یعنی‌ »من‌ می‌دانم‌ «و بر اساسِ آن حیثیت‌ داشتن‌. و یکی‌ از راه‌هاي معتبرسازيِ پندار کمال، انتقاد است‌. کسی‌ که‌ انتقاد می‌کند، راهی‌ را پیشنهاد نمی‌دهد. فقط‌ عیب‌ می‌گوید. از صنع‌ِ ایزدي حرف نمی‌زند.

:نکته‌✍️

راهِ حل‌ همیشه‌ ازفضايِ یکتایی‌ می‌آید. »دیده شدن« از من‌ِ ذهنی‌ می‌آید. هرکسی‌ براساسِ دیده شدن فکر و عمل‌ کند، صددرصد تخریب‌ می‌کند. حتّی‌ کارهاي سازنده هم‌ بکند، مردم قدرش را نمی‌دانند. چون برخلافِ منظورِ آمدنِ ما به‌ این‌ جهان عمل‌ کرده است‌.

:نکته‌✍️

خداوند بهترین‌ نمونه‌ براي خاصیت‌ِ فضاگشایی‌ است‌. همیشه‌ ما را امتحان می‌کند. ما رفوزه می‌شویم‌. و خداوند باز هم‌ فضاگشایی‌ می‌کند و ما را امتحان دیگري می‌کند. فرصت‌، پشت‌ِ سرِ هم‌ به‌ ما می‌دهد. تا لحظه‌ آخر عُمْر. که‌ این‌ با بی‌حوصلگی‌ و ملامت‌ِ خود در من‌ِ ذهنی‌ جور درنمی‌آید.

:نکته‌✍️

براي شخصی‌ که‌ میلیون‌ها دلار پول دارد، اگر سه‌، چهار دلار به‌ این‌ و آن بدهد، در مقابل‌ دارایی‌اش هیچ‌ است‌ و به‌حساب نمی‌آید. اگر ما هم‌ مقدار زیادي فضا در درونمان باز باشد، فحش‌ و ناسزاي دیگران، غیبت‌ و بدگویی‌ و تمسخرِ دیگران برای‌مان همانند سه‌، چهار دلار است‌.

:نکته‌✍️

خداوند مانند یک‌ آینه‌ است‌. در این‌ لحظه‌ ما هر تجربه‌اي که‌ می‌کنیم‌، چه‌ خوب، چه‌ بد، درواقع‌ داریم‌ خودمان را می‌بینیم‌. ما همیشه‌ داریم‌ خودمان را می‌بینیم‌ و تجربه‌ می‌کنیم‌. اگر این‌ موضوع را درك کنیم‌، دست‌ از سرِ دیگران برمی‌داریم‌.

:تجربه‌ شخصی‌✍️

شدیداً با پسرم هم‌هویت‌ بودم. همیشه‌ او را کنترل می‌کردم. اهل‌ سیگار و مواد مخدّر شد و من‌ سعی‌ کردم او را به‌ باشگاه بفرستم‌. امّا اوضاع بدتر شد. رابطه‌ وخیم‌تر شد. خلاصه‌ به‌ این‌ نتیجه‌ رسیدم که‌ باید روي خودم کار کنم‌. پسرم را رها کردم. در نتیجه‌ پسرم خیلی‌ خوبتر شد.

:نکته‌✍️

تنها دواي ما و فرزندانِ ما عشق ‌است‌. امّا رهایی‌ از پندار کمال کهنه‌ و ناموس و دردِ آن راحت‌ هم‌ نیست‌. باید زحمت‌ بکشیم‌. یک‌ راه مفید این‌ است‌ که‌حداقل‌ یک‌ کارِ بدونِ من‌، بدونِ پاداش مادّي انجام بدهیم‌. مثلاً همکاري با گنج‌ حضور.

:نکته‌✍️

کارِ بدونِ من‌، نوعی‌ کمک‌ است‌ در جهت‌ِ تقویت‌ عشق‌ و حضور و همچنین ‌سست‌ شدنِ پایه‌هاي پندار کمال و ناموسش‌. و به‌ ما کمک‌ می‌کند تمرکزمان روي خودمان باشد و از قرین‌هاي بیرونی‌ تأثیر نپذیریم‌ و خود را مسئول بدانیم‌.


:نکته‌✍️

بالاخره ما باید در یک‌ لحظه‌ انتخاب کنیم‌ که‌ دیگر نمی‌خواهیم‌ درد بکشیم‌. دیگر بخت‌ِ بد را نمی‌خواهیم‌. این‌ همان لحظه‌ عطف‌ و حیاتی‌ و مقدّسِ زندگی‌ِ ما است‌ که‌ عمیقاً تصمیم‌ گرفتیم‌ به ‌اَلَست‌ زنده شویم‌. و این‌ در هر سنّی‌ ولو ده سالگی‌ می‌تواند رخ دهد.

:نکته‌✍️

ما نباید فریب‌ من‌ِ ذهنی‌ را بخوریم‌ و بگوییم‌ که‌ حالا یک‌ ذرّة دیگر هم‌ درد بکشیم‌ تا تصمیم‌ به‌ تبدیل‌ بگیریم‌. خیر. همان دردهایی‌ که‌ کشیدیم‌ کافی‌ است ‌تا ما را متوجّه‌ کند. در دنیاي بیرون هم‌ یک‌ مقدار درد براي دکتر رفتن‌ کافی‌ است‌. نه‌اینکه‌ در هنگام مرگ برویم‌ دکتر.

:نکته‌✍️

خداییت‌ِ ما همانندِ خورشیدي است‌ که‌ در ما به‌عنوان یک‌ ذرّه وجود دارد. این‌ خورشید با فضاگشایی‌ِ ما اندك‌اندك روي خود را به‌ ما نشان می‌دهد. این‌ همان وحدتِ مجدّد با خداوند است‌. همان قائم‌ شدنِ هشیاري بر هشیاري. پس‌ ما خورشیدیم‌، نه‌ جسم‌ِ کِدِر