نکات پیغام های تلفنی برنامه ۱-۹۵۹ قسمت دوم

منتشر شده در 2023/12/17
13:01 | 1 نمایش

:نکته‌✍️

خداوند هر لحظه‌ دارد پردة شنگولیان را می‌نوازد. چون ما لولی‌ هستیم‌ و می‌توانیم‌ با آن برقصیم‌. امّا من‌ِ ذهنی‌ با ما کاري کرده است‌ که‌ غم‌زده بشویم‌ و شعله‌ خشم‌ و ترس هر لحظه‌ ما را عذاب بدهد

:نکته‌✍️

ما براي فضاگشایی‌ لازم نیست‌ که ‌کارِ خاصّی‌ را انجام بدهیم‌ و به‌ خودمان فشار بیاوریم‌. بلکه‌ باید کارهایی‌ را انجام ندهیم‌. طبق ‌من‌ِ ذهنی‌ و همانیدگی‌هایش‌ فکر و عمل‌ نکنیم‌. و با تعهّد به‌ همین‌ کار، فضاگشایی‌ خودبه‌خود در ما صورت می‌گیرد 

:نکته‌✍️

خاصیت‌ِ فضاگشایی‌ در ما وجود دارد. منتها ما از آن آگاه نیستیم‌. مثلاً ساختن‌ جمله‌هایی‌ که‌ در روز می‌گوییم‌ توسّط‌ فضاگشایی‌ صورت می‌گیرد. فاصله‌ بین‌ کلمات همان فضايِ گشوده‌شده و خلاء است‌ و کلمات جسم‌ هستند

:نکته‌✍️

من‌ِ ذهنی ‌برعکس‌ِ فضاگشایی‌ کار می‌کند. به‌جاي باز کردنِ فضا می‌خواهد با تندتند فکر کردن و حرف زدن، فضا را ببندد. وقتی‌ هم‌ که‌ فضا بسته‌ شود، کیفیت ‌هشیاريِ ما پایین‌ می‌آید و دیگر خردمندانه‌ فکر و عمل‌ نمی‌کنیم‌

:نکته‌✍️

مثالِ تندتند حرف زدنِ ما توسّط ‌من‌ِ ذهنی‌ همان حالت‌هاي خشم‌ِ ما است‌. درهنگامِ خشم‌ْ ما تندتند حرف می‌زنیم‌ و نمی‌دانیم‌ چه‌ می‌گوییم‌. آخر سر هم‌ پشیمان می‌شویم‌. براي اینکه ‌فضايِ بین‌ کلمات بسته‌ بود و خردمدانه‌ عمل‌ نکردیم‌

:نکته‌✍️

این‌ خرافات است‌ که‌ گمان کنیم‌ با تندتند فکر کردن می‌توانیم‌ مسائل‌مان را حل‌ کنیم‌. خیر. این‌گونه‌ ما بیشتر مسئله‌ خلق‌ می‌کنیم‌ و کار را خراب‌تر می‌کنیم‌. براي همین‌ است‌ که‌ خداوند گفته‌ که‌:  یعنی‌ از طریق ‌فضايِ گشوده شده با من‌ با انبساط صحبت‌ کنید

:نکته‌✍️

ذهن‌ِ ما هر لحظه‌ دارد یک‌ مدل تصویر را به‌ ما نشان می‌دهد. ما باید به‌ترتیب‌ و دانه‌دانه‌ آنها را بی‌اهمیت‌ بکنیم‌. نم‌نم‌ خواهیم‌ دید که‌ مرکزمان همیشه‌ عدم است‌ و آرامشی‌ بی‌سبب‌ به‌ ما دست‌ داده است‌ و با صنع‌ِ خداوند داریم‌ فکر و عمل‌ می‌کنیم‌

:نکته‌✍️

ما با تندتند فکر کردن بیشتر داریم‌ ترازويِ مسئله‌سازي، دشمن‌سازي و مانع‌سازي را سنگین‌تر می‌کنیم‌. راهِ چاره این‌ است‌ که‌ سکوت کنیم‌ و در هر لحظه‌ ناظر باشیم‌ و اجازه ندهیم‌ هیچ‌ تصویري به‌ مرکز ما بیاید

:نکته‌✍️

همانیدگی‌هاي ما مانند یک‌ کوهی‌ هستند که‌ با سوزنِ شناسایی‌ و پرهیز باید آن را دانه‌دانه‌ شناسایی‌ کنیم‌ و کوچک‌ و کوچکترش کنیم‌. پس‌ این‌ کار مستلزم تعهّد و کار رويِ خود و شُکر و صبر می‌باشد

:نکته‌✍️

هرگونه‌ قبض‌ و گرفتگی‌ دلیلش‌ این‌ است‌ که‌ ما مقاومت‌ و قضاوت داریم‌ و همچنین‌ داریم‌ خداوند را امتحان می‌کنیم‌. یعنی‌ اینکه‌ ما بی‌ادب هستیم‌

:نکته‌✍️

هر نوع اتّفاق و بی‌مرادي که‌ براي ما پیش‌ می‌آید، باید به‌ جاي انقباض، فضا را باز کنیم‌ تا ببینیم‌ دلیل‌ِ این‌ انقباض چیست‌. درواقع‌ این‌ قبض‌ْ وسیله‌اي است‌ که‌ خداوند از طریق‌ِ آن ایراداتِ ما را به‌ ما نشان می‌دهد 
:نکته‌✍️

ما با فضاگشایی‌ درواقع‌ می‌توانیم‌ بسط‌ را در قبض‌ ببینیم‌ و از میانِ خارهاي درد و رنجش‌ و قبض‌ِ من‌ِ ذهنی‌، همانند گُلی‌ زیبا بروییم‌ و این‌ تشعشع‌ را در همه‌ ابعاد درونی‌ و بیرونی‌مان تجربه‌ کنیم‌

:نکته‌✍️

این‌ خیلی‌ مهم‌ است‌ که‌ اصل‌ِ »عبرت گرفتن‌« را یاد بگیریم‌. اخلاقِ من‌هاي ذهنی‌ِ پیشین‌ در ما نیز وجود دارد. تاریخ‌، سرنگونی‌ِ تمامِ من‌هاي ذهنی‌ را اثبات کرده است‌. کافیست‌ به‌ خود بیاییم‌ و راه و روش بزرگان را پیش‌ بگیریم‌

:نکته‌✍️

خداوند نامیراست‌. ما هم‌ که‌ از جنس‌ِ او هستیم‌، نامیرا هستیم‌. جسم‌ِ ما می‌میرد. ولی ‌اصل‌ِ ما زنده است‌ تا ابد

:نکته‌✍️

جست‌وجوي حقیقی‌ و خدایی‌ این‌ است‌ که‌ ما دست‌ از جست‌وجويِ مادّي برداریم‌. اینجاست‌ که‌ به‌عنوانِ باشنده‌اي باادب به‌حساب می‌آییم‌ و می‌توانیم‌ به‌منظورِ اصلی‌ِ خودمان از آمدن به‌ این‌ جهان زنده شویم‌

:نکته‌✍️

در فضايِ گشوده‌شده است‌ که‌ ما حقیقتاً بی‌نیاز بودنِ خودمان به‌ این‌جهانِ مادّي را تجربه‌ خواهیم‌ کرد. همچنین ‌متوجّه‌ خواهیم‌ شد که‌ این‌ بقیه‌ باشندگان و موجودات هستند که‌ به‌ این‌ انرژيِ خدایی‌ِ ما نیاز دارند
:نکته‌✍️

یکی‌ از چیزهاي مهمی‌ که‌ از هشیاريِ حضور یاد می‌گیریم‌، هنرِ گوش کردن است‌. هم‌ احترامِ ما به‌ انسان مقابل‌ را نشان می‌دهد و هم‌ اینکه‌ اثر مثبت‌ و سازنده رويِ او می‌گذارد و آن شخص‌ مطمئن‌ می‌شود که‌ شنودة خوبی‌ بوده‌ایم‌

:نکته‌✍️

پندارِ کمالِ ما اجازه نمی‌دهد که‌ شنوندة خوبی‌ باشیم‌. دائماً منتظریم‌ سریعاً حرف طرف مقابل‌ قطع‌ شود تا ما حرف بزنیم‌ و بگوییم‌ که‌ حق‌ با ما است‌.

:نکته‌✍️

ما حتّی‌ از انسان‌هاي خیلی‌ معمولی‌ هم‌ می‌توانیم‌ یاد بگیریم‌، اگر درمقابل‌ِ آنها شنوندة خیلی‌ خوبی‌ باشیم‌. خیلی‌ از انسان‌ها پیشرفتی‌ نمی‌کنند، چون شنونده نیستند و فقط‌ برطبق ‌من‌ِ ذهنی‌شان عمل‌ می‌کنند و همیشه‌ هم‌ شکست‌ می‌خورند

:نکته‌✍️

همین‌ استرس‌هایی‌ که‌ در طولِ روز به‌ ما دست‌ می‌دهد، برخاسته‌ از پندارِ کمالِ ما هستند. براي اینکه‌ ناموسِ پندارِ کمالِ ما مورد تهدید قرار می‌گیرد و به‌ ما استرس و اضطراب وارد می‌شود.

:نکته‌✍️

باید به‌ این‌ مصراع عمل‌ کنیم‌ که‌: »با سلیمان باش و دیوان را مشور« نه‌ من‌ِ ذهنی‌ِ خودمان را و نه‌ من‌هاي ذهنی‌ دیگر را نباید تحریک‌ کنیم‌. بلکه‌ باید دائماً مرکزمان را عدم نگه‌ داریم‌ و سکوت کنیم‌
:نکته‌✍️

هیچ‌ لحظه‌اي وجود ندارد که‌ خداوند طالب‌ِ زنده‌شدنِ ما به‌ خودش نباشد. همیشه‌ طالب‌ و غالب‌ است‌ و منتظر که‌ دمار از من‌ِ ذهنی‌ِ ما و پاركِ ذهنی‌اش برآوَرَد 
:نکته‌✍️

این‌ ذهن‌ِ ساده‌شدة ما است‌ که‌ می‌تواند خلّاق باشد. اگر همانیدگی‌ داشته‌ باشیم‌، این‌ رشته‌ افکار، ذهن‌ِ ما را پیچیده می‌کنند و خلّاقیت‌ را از ما می‌گیرند
:نکته‌✍️

گاهی‌ اوقات من‌ِ ذهنی‌ِ ما یک‌ حالت‌ عاطفی‌ به‌ خود می‌گیرد، که‌ این‌ هم‌ دام و فریب‌ است‌. مثلاً در قالب‌ درد و دل می‌نشینیم‌ و غیبت‌ دیگران را می‌کنیم‌

:نکته‌✍️

هر شخصی‌ باید به‌لحاظ مادّي مستقل‌ باشد و به‌ خودش متّکی‌ باشد. این‌ همان رعایت‌ قانون جبران در زندگی‌ِ شخصی‌ می‌باشد. یعنی‌ داریم‌ به‌ خودمان ارزش می‌دهیم‌

:نکته‌✍️

این‌ خیلی‌ خوب و مفید است‌ که‌ اقداماتی‌ مانند ازدواج یا بچه ‌آوردن را همراه باهشیاريِ حضور انجام دهیم‌. تا اجازه دهیم‌ که‌ بذرِ عشق‌ در خانواده بروید و اینگونه‌ جلوي تمام مسائل‌ را خواهیم‌ گرفت‌
:نکته‌✍️

آدم در هر سنّی‌ می‌تواند کار و مهارتی‌ یاد بگیرد و کار کند و پول دربیاورد. ولو اینکه‌ بالاي شصت‌ سال سن‌ داشته‌ باشیم‌، می‌توانیم‌ کاري یاد بگیریم‌ و خدماتی‌ ارائه‌ بدهیم‌ و پول و درآمد داشته‌ باشیم‌

:نکته‌✍️

یک‌ زوج می‌توانند با تکرار ابیات خانوادة عشقی‌ بسازند. تکرار ابیات معجزه می‌کند. تکرار باعث‌ می‌شود که‌ ابیات در دل و جانِ ما بنشینند و عشق‌ و دوستی‌ و رفاقت‌ بر محیط‌ خانواده حاکم‌ شود

:نکته‌✍️

ما خودمان با من‌ِ ذهنی‌ نمی‌توانیم‌ به‌ خودمان و دیگران کمک‌ کنیم‌، باید صفر شویم‌ و اجازه دهیم ‌صُنع‌ِ ایزدي و قضا و کن‌فکان بیاید به‌ ما کمک‌ بکند. باید صبر و تواضع‌ داشته‌ باشیم‌ و تمام اموراتمان را به‌ خداوند بسپاریم‌
:تجربه‌ شخصی‌✍️
در دوران نوجوانی‌ خیلی‌ متکبر بودم. حاضر بودم شکست‌ بخورم ولی‌ زیر حرفِ زور دیگران نروم. همیشه‌ فکر می‌کردم دیگران پر از عیب‌ و ایراد هستند و من‌ را در زندان و شکنجه‌گاهِ حَبْر وسَنی‌هاي خود آزار و اذیت‌ می‌کنند همه‌ را دشمن‌ِ خودم می‌دیدم. امّا وقتی‌ که‌ خودم صاحب‌ همسر و فرزند شدم، دیدم که‌ ابزار حَبْر وسَنی‌ و کنترل کردن، در من‌ هم‌ وجود دارد. متوجّه‌شدم خودم مجهّز به‌ یک‌ گاو زرّین‌ِ خطرناك هستم‌

:نکته‌✍️

ما وقتی‌ عیبی‌ را در دیگران می‌بینیم‌، نباید فکر کنیم‌ که‌ خودمان بَري از هرگونه‌ عیب‌ و ایراد هستیم‌. خیر. دقیقاً خودمان هستیم‌ که‌ عیب‌ داریم‌. درواقع‌ دیگران مانند آینه‌ هستند که‌ باعث‌ می‌شوند خودمان را تجربه‌ کنیم‌