نکات پیغام های تلفنی برنامه ۱-۹۵۸ قسمت سوم

منتشر شده در 2023/12/17
12:10 | 2 نمایش ها

✍️نکته:

ما باید براساسِ فضایِ گشوده شده شکوفا بشویم و خورشیدِ حضورمان از درون به بیرون بتابد. این خوشبختیِ حقیقی است. امّا منِ ذهنی هم می‌خواهد براساسِ همانیدگی‌هایش شکوفا بشود. که این بدبختیِ حقیقی است.

✍️نکته:

هر ظَنّی به خداوند بد است. اگر خداوند را به فرم بیاوریم و در ذهنمان تجسّم کنیم، دریده خواهیم شد و مانندِ منافقان سرمان از تنمان جدا خواهد شد. یعنی از لطف و برکاتِ زندگی بی‌بهره خواهیم گشت.

✍️نکته:

تمامِ دعوا و درگیری‌های بینِ ادیان و مذهبیون، برای این است که خداوند را در ذهنشان تجسّم می‌کنند و فکر می‌کنند که خدایِ ذهنیِ آنها از خدایِ ذهنیِ دیگری بهتر است. این‌ها همه خرافات و جهل هستند. خداوند یکتاست.

✍️نکته:

ما باید فضای درونمان را باز کنیم و با چشمانِ خداوند، خداوند را ببینیم. اگر با چشمِ منِ ذهنیمان ببینیم، مانند گرگ (در داستان شیر و گرگ و روباه) دریده خواهیم شد. پس مثلِ روباه عبرت بگیریم و فضا را باز کنیم تا با شیر یکی شویم.

✍️نکته:

ما در منِ ذهنی کمیابی‌اندیش و محدودبین هستیم. برای همین در ذهنمان به خداوند هم خویِ خسیسانه می‌دهیم. خداوند هم انسان‌های در منِ ذهنی را ننگانِ کلّ عالمِ هستی خطاب کرده است.

✍️نکته:

نسبت به خداوند سوء‌ظنّ پیدا کردن یعنی اینکه خداوند را در ذهنمان به‌صورتِ فرم درآوریم. این یک خدای تقلّبی است. این دید، ما را کمیابی‌اندیش می‌کند و قدرتِ بخشش را از ما می‌گیرد.

✍️نکته:

وقتی خداوندِ ذهنی داشته باشیم، دیگر همراهِ شیر نیستیم. مانند گرگ دریده خواهیم شد. از برکاتِ شیر بی‌بهره خواهیم شد و همیشه نگرانِ کم‌شدنِ سهممان خواهیم بود و زندگی را نه به خودمان و نه به دیگران روا نمی‌داریم.

✍️نکته:

مولانا برای تبدیلِ ما کافی و جامع است. باید مراقب قلاووزهای معنوی‌نما باشیم. چه‌بسا به راه‌های دیگر برویم و کاملاً منحرف و ناامید شویم و عمْر و وقت‌مان را تلف کنیم. امّا مولانا مرکزِ ما را شخم می‌زند و بذرِ عشق و خرد را می‌کارد.

✍️تجربه شخصی:
اخیراً متوجّه شدم که منِ‌ذهنی‌ام به‌طورِ خیلی موذیانه‌ای دارد دیگران را حبْر و سَنی می‌کند و ناخواسته در این دام افتاده‌ام. در قالبِ توصیه‌هایی جهت مهاجرت و داشتنِ سبکِ زندگیِ بهتر. درصورتیکه در آن شرایط، جوابِ درست «نمی‌دانم» بود.

✍️نکته:

اینکه به خودمان و یا به شخصِ دیگری بقبولانیم که یک وضعیتِ خاصّ بیرونی خیلی می‌تواند خوب و مفید باشد، دراین‌صورت منِ ذهنی سوءاستفاده خواهد کرد و کیفیتِ زندگیِ ما را به آن وضعیت گره می‌زند و با ترازویِ آن وضعیت، زندگیِ ما را می‌سنجد.

✍️نکته:

اگر مثلاً زندگی در یک کشور خاصّی را در مرکزمان بگذاریم، ما اسیرِ آن وضعیت می‌شویم. اگر در آن کشور نباشیم، منِ ذهنیِ ما تلقین می‌کند که دیگر خوشبخت نیستیم. درصورتیکه کیفیتِ زندگیِ ما به کیفیتِ هشیاریِ ما در این لحظه بستگی دارد.

✍️نکته:

مدرک تحصیلی، داشتنِ شغلی خاص، زندگی در کشوری خاص، داشتنِ میزان درآمدی خاص زندگیِ ما را زیاد نمی‌کنند. کیفیتِ هشیاری ما و میزانِ تعهّد ما به مرکزِ عدم و میزانِ بجا آوردنِ تعظیمِ خداوند است که کیفیتِ زندگی ما را بهبود می‌بخشد.

✍️نکته:

خداوند هر لحظه طالبِ این است که زندگیِ ما را درست کند. این ما هستیم که با فکرْ پشتِ سرِ فکر، به او اجازة حرف زدن و پخش برکاتش را نمی‌دهیم.

✍️نکته:

ما در منِ ذهنی مدام سبب‌سازی می‌کنیم و خداوند را امتحان می‌کنیم و درصورتِ بی‌مرادی، خداوند را بی‌وفا می‌نامیم. این راه غلط است. ما باید سبب‌سازی را قطع کنیم و در اطرافِ بی‌مرادی فضاگشایی کنیم تا به منظورِ اصلی‌مان یعنی زنده‌شدن به خدا برسیم.

✍️نکته:

با فضاگشایی در اطرافِ اتّفاق این لحظه، خداوند مانند سُرمه‌ای بر چشمانِ ما قرار می‌گیرد و از طریقِ او زندگی را می‌بینیم. اینجاست که می‌بینیم چه کانی و چه جانی هستیم.

✍️نکته:

تمامِ قرآن و آثار بزرگانی مثل مولانا، با این منظور و مقصود بوده که به ما بگویند تا سبب‌سازی را در ذهنمان قطع کنیم، تا مانند یک درویش، بدونِ همانیدگی باشیم و عزّت پیدا کنیم، و منِ ذهنیمان هم در آتش شناسایی بسوزد.

✍️نکته:

ما در منِ ذهنی مانند کور و کَرانی هستیم که نیاز به پیرِ راه‌دان داریم. تنها مانعِ ما از اینکه خودمان را بی‌نیاز از پیرِ راه‌دان در نظر می‌گیریم، وجود پندارِ کمال و ناموسش در ما است. اینکه می‌گوییم: «من میدانم و راه را تنهایی می‌توانم بروم.»

✍️نکته:

ما از جنس شادی و رقص هستیم. حتّی فرم‌ها هم در حال رقص و تغییر هستند. مثل بدنِ ما. پذیرش و انعطاف‌پذیریِ بینهایت را در فضایِ گشوده‌شده می‌یابیم که به کمکِ آن هر نوع تغییری را در وضعیت‌های بیرونی می‌بینیم ولی خودمان از آن جدا هستیم.

✍️نکته:

اگر آموزش‌های مولانا را با هدفِ به‌دست آوردنِ همانیدگی‌ها دنبال کنیم، هیچ سودی برای ما ندارد. اتّفاقاً این آموزش‌ها برای این است که ما این همانیدگی‌ها را از مرکزمان بیرون بیندازیم.

✍️نکته:

اگر یک شخصی یا اشخاصی کارِ بد و ناپسندی در قبال ما انجام دادند، خیلی خیلی مهم است که با فضایِ گشوده‌شده با آنها برخورد کنیم. این به معنایِ زیرِ پایِ آنها لِه شدن نیست. بلکه داریم با خردِ کُلّ وضعیت را سر و سامان می‌دهیم.

✍️نکته:

مانند مسیح که وقتی به دار آویخته شد، هیچ یک از انسان‌هایی که در حقّ او ظلم کرده بودند را نفرین نکرد. چون اگر نفرین می‌کرد از جنسِ آنها می‌شد.

✍️تجربه شخصی:

به کمکِ گنج حضور خیلی پیشرفت کرده‌ام. قانون جبران را رعایت می‌کنم. از فرزندانم به‌راحتی عذرخواهی می‌کنم. به عیب دیگران کاری ندارم و حواسم به عیب‌های خودم است. در جمع‌های مختلف فقط گوش می‌شوم و با «نمی‌دانم» با آنها ارتباط می‌گیرم.

✍️نکته: وقتی با «نمی‌دانم» خیلی از ارتباطاتمان را پیش می‌بریم، بار بزرگی از رویِ دوشِ ما برداشته خواهد شد و مشمولِ کارافزایی‌های منِ ذهنی نخواهیم شد. همچنین قرین‌های منِ ذهنی هم از تعدادشان کم خواهد شد. چون غذای «می‌دانم» برای آنها تأمین نمی‌شود.

✍️نکته:

شُکرِ نعمت، ما را از خودِ نعمت جدا می‌کند و به خداوند وصل می‌کند. ممکن است در ابتدا فقط چیزهای مادّی را جهت شکرگزاری ببینیم. اما درنهایت متوجّه می‌شویم که داریم شُکرِ خودِ خداوند را بجا می‌آوریم.

✍️نکته:

کلیدِ موفقیت ما در این است که در این لحظه آن چیزی را که ذهنمان نشان می‌دهد را بی‌اهمیت کنیم، و فضایِ گشوده‌شده در اطرافِ آن را جدّی به‌حساب بیاوریم.

✍️نکته:

اگر در دیگران عیبی را دیدیم و شروع به قضاوت و ملامت و واکنش کردیم، باید بدانیم که همان عیب در ما هم هست. پس بهتر است که به مُردة خودمان بپردازیم.

✍️نکته:

این خیلی مهم است که «از سخن‌گویی مجویید ارتفاع» اینکه ما در منِ ذهنی با شیرین‌زبانی و چاپلوسی بخواهیم همانیدگی‌هایمان را شکوفا کنیم، یعنی بالای بامی بسیار بلند هستیم و داریم می‌افتیم.

✍️نکته:

منِ ذهنی همان دلِ بی‌بهره است. دلی که هیچ بهره‌ای از خداوند نمی‌برد. ارتباط دو دلِ بی‌بهره منجر به تولید درد خواهد شد. چون جنسِ مریخی دارد کار می‌کند. برای ارتباطِ سالم باید فضا را باز کنیم و دلمان بابهره باشد.

✍️نکته:

ما به‌عنوانِ امتدادِ خداوند، بر سرمان «تاجِ کرَّمنا» و بر گردنمان «طَوقِ اَعطَیناکَ» قرار داده شده است. یعنی خداوند ما را گرامی داشته است. پس به خودمان ارزش بدهیم و فضا را باز کنیم تا به عظمتِ وجودیِ خود پِی ببریم.